آخرین مطالب

برج میلاد

گذار از منافع جناحی به منافع ملی

ضرورتی مهم در دوران افق گشایی

نویسنده:
انوش نخودبریز | کارشناس ارشد علوم سیاسی
پژوهشگر پویش فکری توسعه


ایرانی کلافه: چرا همه چی بهم ریخته؟ خسته شدیم به خدا.  پس کی می خواد درست شه؟

ایرانی مایوس: نمیدونم والا. معلوم نیست آخرش چی می‌خواد بشه!!! خلاصه که باید یک فکری به حال مردم بکنن.

این جملات بخش کوتاهی از مکالمات روزمره ای است که در  فضاهای عمومی و خصوصی به وفور شنیده می شود. این حال و روز مردمانی است که کمیت ماشین حاکمیت لنگ می‌زند و رمقی برای حرکت ندارد. با نگاهی به وضعیت ایران امروز در میابیم که “ایران ما” نه اوضاع اقتصادی اش تعریفی دارد و نه حال سیاستش خوب است؛ در یک کلام همه جای بدنش درد میکند. مسیرهای رفته به بن بست خورده، مشکلات، کلاف سر در گم شده اند و هر از چند گاهی بحرانی بر بحران های متراکم قبلی اضافه می شود.

انباشت بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در کشور اهمیت “افق گشایی” به عنوان راهی برای حل مشکلات را دوچندان کرده‌است. افق‌گشایی به معنی تجدید نظر دولت در اولویت‌ها است. در این مسیر، دولت‌ها عملکرد خود را بازبینی کرده و با تمرکز بر بحران‌ها و ریشه‌ ی آن ها در اولویت‌ها و اهدافشان تجدید نظر می‌کنند. برای مثال اگر بحران مالی در سطح دولت و جامعه از مشکلات اصلی یک کشور است دولت باید همه توان، قدرت و منابع خود را در راستای حل این بحران به کار بگیرد و دیگر اولویت‌ها و اهداف از جمله اولویت‌های سیاسی، منطقه‌ای و استراتژیک خود را با هدف تمرکز بر حل بحران اصلی یعنی بحران مالی به عقب براند و یا حتی آن ها را به سمت تحقق هدف اصلی هدایت کند. به نظر می‌رسد ما در حال حاضر در این نقطه قرار داریم. کسری بودجه دولت، بدهی، تورم بالا، افزایش نرخ بیکاری و کاهش بیش از پیش منابع مالی دولت از بحران‌های اصلی حال حاضر کشور است که خود، مادر بحران‌های متعدد دیگر است. در این میان شاید یکی از اصلی‌ترین راههای برون‌رفت از این بحران ها تجدیدنظر در سیاست خارجی و بازتعریف منافع ملی کشور باشد.

از آنجاکه دنبال‌کردن اهداف یک کشور در محیط بین‌المللی از مسیر سیاست خارجی می‌گذرد، هنگامی‌که این مسیر با بحران مواجه شود، کل نظام درگیر آن می‌شود. منافع ملی هر کشوری در سیاست خارجی نقش حساس و کلیدی ایفا می‌کند. کشورهایی در سیاست خارجی موفق عمل می‌کنند که بتوانند منافع ملی خود را مشخص کرده و از امکانات خود در محیط بین‌المللی برای تحقق آن بهره ببرند.

منافع ملی به‌صورت یک چراغ‌راهنما در مسیر سیاست خارجی کشورها عمل می‌کند. منافع ملی، اولویت‌ها و اهداف یک دولت-ملت را در فضای بین‌المللی و در مقابل قدرت‌های دیگر و تحولات جهانی ترسیم می‌کند. تمامی کشورها بر‌اساس منافع ملی‌ خویش، برنامه‌ریزی و چارچوب‌های اقدامات ‌شان را تعریف می‌کنند.

طبق تعریف پلانو[۱]، منافع ملی، مجموعه شرایط و امکاناتی پویاست که تحقق نیازهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را میسر می‌سازد؛ این شرایط و امکانات، خود، برگرفته از وضعیت ژئوپلیتیکی، ساختار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ویژگی‌های فرهنگی و تاریخی یک جامعه و درنهایت، جایگاه آن درصحنه بین‌المللی است.

در هر نظام سیاسی، تعریف، تبیین و ابهام‌زدایی از منافع ملی امری ضروری است. منافع ملی ماحصل تضارب نیروهای مختلف درون جامعه و قوانینی است که منازعات را در چهارچوب آن‌ها می‌توان حل‌وفصل کرده و اصول،ارزش‌ها و هنجارهای قابل اجماع را مشخص کرد.[۲]

نکته کلیدی و مورد تأکید در این یادداشت بحث قراردادی‌بودن مفهوم منافع ملی است به‌طوریکه چگونگی وضع این قرارداد بسته به نظام سیاسی جوامع، متفاوت است. درگذشته، فرمانروایان، منافع شخصی و خواست‌های درونی خویش را بدون در نظر گرفتن منافع مردمان جایگزین منافع ملی می‌کردند. منافع ملی به جای اینکه برآیند و نقطه پیوند تمامی منفعت‌های جزئی و فردی آحاد یک جامعه باشند، بیشتر تحت تأثیر ترجیحات افراد قدرتمند درون نظام  و نوع رژیم و گفتمان مسلط سیاسی قرار داشتند. این کار نه تنها به نابودی بخش بزرگی از منافع  که به از میان رفتن خود آنان می‌انجامید. در چنین نظام‌هایی منافع دولت همانند منافع فرمانروا بود.[۳] در روزگار کنونی نیز آنچه در تعیین منافع ملی نقش اساسی ایفا می‌کند، نوع حکومت هر جامعه است؛ در رژیم‌های دموکراتیک، خواست مردم در تعیین سیاست‌ها نقش مهمی ایفا می‌کند درحالی‌که در کشورهای غیر‌دموکراتیک، منافع ملی توسط تعداد معدودی از افراد که گاه حتی تنها به یک نفر می‌رسد تعیین می‌شود.[۴]

در سپهر سیاست هر جامعه، گروه‌های متفاوتی ایفای نقش می‌کنند و نقش‌آفرینی آن‌ها تحت تأثیر نظام سیاسی قرار دارد. این گروه‌ها را می‌توان به دسته، جناح و حزب تقسیم کرد. بنابراین مفهوم منافع ملی در هر جامعه‌ای تحت تأثیر نوع گروه‌بندی آن جامعه قرار دارد. اگر گروه‌بندی از نوع دسته باشد، منافع ملی را فدای منافع خود می‌کند؛ یعنی اگر تعاملی با سطح ملی دارند به این صورت است که منافع ملی در اختیار منافع خودشان باشد. در گروه‌بندی جناحی، جناح‌های سیاسی به منافع ملی می‌اندیشند ولی ذهنیت خود از منافع ملی را جایگزین مفهوم کلی آن می‌کنند. این دو گروه تمامیت‌خواه هستند اما تفاوتی که گروه دوم با اول دارد این است که گروه دوم تصورات خود رابه‌جای منافع ملی می‌نشاند و گروه اول منافع شخصی خویش را منافع ملی قلمداد می‌کند. تقریباً اکثریت گروه‌های سیاسی کشورهای غیر‌دموکراتیک در این دو دسته قرار دارند.

حزب، گروهی است که از کثرت به سمت وحدت حرکت می‌کند.[۵]در کشورهای دموکراتیک که احزاب فعال هستند منافع ملی به‌شکل دموکراتیک و از طریق انتخابات به‌مثابه برنامه ملی انتخاب می‌شود اما در کشورهای غیر دموکراتیک که معمولاًنگرش‌های انقلابی دارند، جناح‌ها سعی می‌کنند تصورات خود را به‌جای منافع ملی بنشانند و آن‌ را بر جامعه تحمیل کنند.

در ایران معاصر امکان شفاف‌سازی محتوای این مفاهیم فراهم نشده است. بعد از گذشت بیش از یکصد سال از شکل‌گیری حاکمیت ملی در شکل مدرن آن کماکان نخبگان و تصمیم‌سازان این جامعه تصویر روشن و یگانه‌ای از منافع ملی ندارند. احزاب در ایران از کاردهای اصلی خود دور هستند و به دلایل متعددی توانایی ایفای کار ویژه ها و نقش خود همانند نظام های دموکراتیک را ندارند.

برای سنجش صحت‌ این ادعا به بررسی مهم‌ترین دیدارها و توافقات هسته‌ای به عنوان مهمترین مصداق بازنمایی منافع ملی در سیاست خارجی ایران در سه دهه اخیر پرداخته می‌شود.

– روحانی‌ -‌ تروئیکای اروپایی:توافق سعدآباد تهران (۱۳۸۲)،بروکسل(۱۳۸۲) و توافق پاریس (۱۳۸۳).[۶]

– لاریجانی-سولانا (۱۳۸۵): این دیدارها بین دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر سر تنظیم جدول زمانی برای پاسخ به سؤال‌های آژانس انرژی هسته‌ای صورت گرفت.[۷]

– دیدارهای ولایتی-سارکوزی (۱۳۸۶): سارکوزی سعی داشت تا کانالی برای مذاکره با علی‌اکبر ولایتی، مشاور دیپلماتیک رهبر انقلاب باز کند. مسیری که تلاش داشت بدون حضور محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور وقت ایران که فردی غیرقابل‌مذاکره قلمداد می‌شد به راه‌حلی برسد اما به نتیجه نرسید.[۸]

– جلیلی-برنز (۱۳۸۸):این گفت وگوها بین دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت ایران و معاون وزیر امور خارجه آمریکا در ژنو صورت گرفت. در این طرح مبادله اورانیوم با غنای پایین با صفحات سوخت برای رآکتور تحقیقاتی تهران انجام شد اما ادامه نیافت.[۹]

– توافق تهران (۱۳۸۹): توافق تهران با حضور رئیس‌جمهور برزیل، نخست‌وزیر ترکیه و محمود احمدی‌نژاد برای تبادل سوخت هسته‌ای امضا شد.[۱۰]

– دیدارهای مخفی دوجانبه هیئت ایرانی ‌- ‌آمریکایی (۱۳۹۱):این دیدارها در عمان صورت گرفت و در دورهٔ روحانی نیز ادامه یافت.[۱۱]

– ظریف-گروه ۵+۱ (۱۳۹۴-۱۳۹۲): از توافق موقت ژنو در سوم آذر ۱۳۹۲ شروع و با توافق جامع اتمی (برنامه جامع اقدام مشترک) در تاریخ ۲۳ تیرماه۱۳۹۴پس از بیست ‌و‌ دو ماه مذاکره نهایی شد.[۱۲]

با بررسی روند مذاکرات هسته‌ای درمی‌یابیم تمامی مذاکره‌کنندگان ارشد جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات خود به توافق مقدماتی یا نهایی دست‌یافته‌اند. ویژگی مشترک در دوران ریاست جمهوری خاتمی، احمدی نژاد و روحانی  پذیرفتن اصل مذاکره با غرب برای حل مشکلات سیاست خارجی است اما مشکل اصلی جایی خودنمایی می‌کند که این مذاکرات به دلیل عدم انسجام داخلی و عدم درک مشترک از منافع ملی با شکست مواجه شده است.

به نظر می‌رسد در جمهوری اسلامی ایران امکان شکل‌گیری اجماع بر سر منافع ملی بر مبنای تعامل و گفت‌وگو بین نهادهای انتخابی و انتصابی وجود ندارد. نهادهای انتخابی به دلیل اینکه برآمده از خواست‌های ملی هستند بر مطالبات جامعه تأکید بیشتری دارند اما نهادهای انتصابی مسیر دیگری را طی می‌کنند. از یک‌سو گروهایی موافق گفت‌وگو با غرب‌اند اما گروهی دیگر مخالف. در بین گروه‌های موافق مذاکره نیز – همان‌طور که بررسی شد- هر جناحی در تلاش است تا خود مذاکره کند و اگر جناح رقیب به این مهم دست‌یافت سعی در تخریب آن دارد. در اینجا می‌توان گفت: مهم‌ترین نقطه‌ضعف حاکمیت ملی فقدان اجماع بر سر منافع ملی کشور است.

چنانچه حاکمیت، افق‌گشایی را به عنوان راه خروج از بحران‌ها بپذیرد، رسیدن به درک درست و مشترک از منافع ملی یکی از ضرورت‌هایی است که باید مدنظر قرار بگیرد. منافع ملی باید در خدمت افزایش درآمد سرانه، توان اقتصادی، ثروت ملی و به‌طورکلی افزایش رفاه ملی باشد. لازمه ورود به مسیر توسعه در پیش گرفتن سیاست خارجی پویا و تعامل‌گرایی جهانی است که در آن منافع ملی مورد توافق دولت-ملت باشد.


منابع

رنجبر، مقصود: مفهوم منافع ملی ازنظردیدگاه‌های گوناگون، نشریه اطلاعات سیاسی-اقتصادی، شماره ۲۲۵.

مقتدر، هوشنگ: گفت‌وشنودی درباره منافع ملی،نشریه اطلاعات سیاسی-اقتصادی، شماره ۱۵۱.

تاجیک، محمدرضا (۱۳۸۰): منافع ملی ما کدام‌اند؟ فصلنامه مطالعات راهبردی، سال چهارم، شماره اول و دوم.

سیف‌زاده، حسین (۱۳۸۰): منافع ملی در سیاست خارجی ایران، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال چهارم، شماره اول و دوم.

قامت، جعفر، منافع ملی و روش‌های دستیابی به آن.

ارجاعات

[۱][۱]. Plano

[۲].تاجیک، ۱۳۸۰: ۱.

[۳].قامت: ۱۶

[۴][۴].مقتدر: ۱

[۵].سیف زاده، ۱۳۸۰: ۲.

[۶]. https://www.tasnimnews.com/fa/news/1393/01/20/290749

[۷]. https://www.magiran.com/article/1126162

[۸]. https://www.khabaronline.ir/news/297219

[۹]. http://irdiplomacy.ir/fa/news/1982637

[۱۰]. https://donya-e-eqtesad.com

[۱۱]. https://www.mashreghnews.ir/news/940406

[۱۲]. https://www.khabaronline.ir/news/500280

[*] منبع تصویر

اشتراک گذاری پست

1 دیدگاه

  • احسان پاسخ

    به عنوان یک تمرین برای نویسندگی خوب بود. اما از چسباندن بخش‌هایی از چند متن مختلف به یکدیگر لزوما یادداشت و تحلیل در نمی‌آید.
    به نظرم پویش باید کیفیت را به کمیت ترجیح دهد. انتشار ماهانه یک یادداشت استخوان‌دار بهتر از انتشار تمرین‌های روزمره نویسندگی است.

    شهریور ۲۵, ۱۳۹۹ در ۱۱:۴۳ ب٫ظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *