سرزمین مهآلود نیازمند فلسفه
در مه آلودترین روزگار تاریخ گم شدهایم. یکی میگفت این زمستان تاریخی ماست که در آن گام برمیداریم. دیگری اما میگفت باید حرکت کنیم تا گرم بمانیم و زندگی کنیم تا ازین مه و ازین زمستان رها شویم. اما حالمان خوب نیست و سرگردان در این سرزمین، نه مسیری و نه افقی را میتوانیم تصویر کنیم.
باید کاری کرد…
در مورد توسعه صحبت میکنیم. اولین سوالی که به ذهن میرسد این است که آیا برای کاهش این مه و سرگردانی حاصل از آن نیازمند فلسفهایم؟ آیا فیلسوفان میتوانند با طرح سوالات بنیادین مبتنی بر زندگی واقعی مردم کشور ما، مشکلاتی که حالمان را خراب کرده است را شناسایی کنند؟ آیا میتوانند با تفصیل سوالات، به صورتبندی و تصویرگری این مشکلات بپردازند؟ و آیا در نهایت میتوانند راه را به ما نشان دهند و افقی در برابرمان تصویر کنند؟ آیا سرگردانی ما با مشارکت فیلسوفان و بنیادهای فلسفه کمرنگتر میشود؟
ما در پویش فکری توسعه با این سوالات به سراغ فیلسوفان رفتیم و جمعی از اصحاب نظر در فلسفه را با جمعی از خردورزان حوزه توسعه در تعامل و گفتوگو قراردادیم تا شاید جادویی از این تعامل، کمی سرگردانیهای سرزمین مهآلود را کمتر کند. دو سال تمام هر هفته بر روی آنچه حال امروزمان را بد کرده صحبت کردیم تا بفهمم واقعا مشکل ما چیست؟ یا مسئله ما چیست؟ پس از دو سال به حدود ۳۰ سوال رسیدیم که اگر با زاویه نگاههای مختلف فلسفی به آنها نگریسته شود و گفتگویی عمیق حول آنها شکل گیرد و آنقدر پخته شود تا شهود اجتماعی با مفاهیم آن ارتباط برقرار کند، شاید مسیر توسعه آغاز شود.
اما پاسخ به سوالات پیشآمده نیازمند مشارکت وسیع فیلسوفان و خردورزان است و از عهده مجموعه ما خارج. بنابر این در ابتدای سال سوم، از اعضای تیم درخواست کردیم تا هر کدام بر اساس رویکرد خود مبحثی را به رشته تحریر در آورند. تا نگارش در پاسخ به سوالات بنیادین و یا به بیان بهتر گفتوگو پیرامون سرگردانیهای اساسی توسعه آغاز شود.
حاصل آن چند مقاله بود که در کتابی با عنوان «فلسفه و توسعه» در پویش فکری توسعه منتشر شده است. این کتاب آغازی بر یک مسیر علمی بلند مدت، اما ضروری برای توسعه ایران است. مسیری که مشارکت فیلسوفان در آن باعث کاهش سرگردانیها، تقویت سوالات بنیادین، تطابق این سوالات با نیازهای انضمامی مردم ایران، صورتبندی دقیقتر مسئلهها (یا تبدیل مشکلات به مسئله)، تبدیل مسائل به دغدغه و مطالبه اجتماعی و در نهایت موجب تصویرگری افق و مسیر حرکت به سوی آن خواهد شد.
لذا از همه اهالی قلم که دستی در خردورزی دارند، تقاضا داریم کتاب فلسفه و توسعه را به عنوان تلاشی مقدماتی در این مسیر ببینند، سوالات طرح شده در باب توسعه ایران را با دقت مطالعه کنند و اگر در جهت پاسخ به سوالات و یا تکمیل این سوالات، یادداشت یا مقالهای نگاشتند، برای ما ارسال کنند تا بتوانیم در این سرزمین مهآلود، فانوسی از جنس خرد را در دست بگیریم و مشکلات، افق و مسیر را تصویرگری کنیم.
ایمیل پویش فکری توسعه برای دریافت یادداشتهای شما:
pooyeshfekri@gmail.com
به امید گذر از زمستان مهآلود تاریخ توسعه و آغاز بهار
دیدگاه (3)
ماهها قبل طرح توسعه خودم را برایتان فرستادم.
اما دریغ از یک جمله جواب کوتاه. آهای دانشمندان بزرگ و مدعیان نجات کشور!
لطفا هزینه و زمان وانرژی خودتان را صرف درک توسعه نکنید . کار شما نیست …
مسائل واضح تر از آن هستند که اسم مه روی آن بگذاریم و بیجهت پای مباحث فلسفی و انتزاعی را وسط بکشیم. یا ناتوان از دیدن هستید و عینک تان مه آلود است یا جسارتا آدرس اشتباهی میدهید.
نمیدانم چرا در ایران، روشنفکران و اندیشمندان، همیشه عقب تر از توده مردم و متن جامعه با لااقل نسل جوان هستند.
با سلام و وقت بخیر
۳۰ سوالی که در یادداشت فوق به آن اشاره شد کدام ها هستند ? چطور می توانم در جریان مباحثی که منجر به جمع بندی ۳۰ سوال شده است قرار بگیرم ؟
با تشکر از شما