اپوخه شدن توسعه در ایران امروز
مختار نوری
دکتری علوم سیاسی
پژوهشگر پویش فکری توسعه
چنانکه میدانیم «توسعه» همزاد مدرنیته و نگرش برآمده از دنیای مدرن است. برخلاف جهانبینی خیمهای و سلسهمراتبیِ جهان سنتی که تحول در آن بهسختی امکانپذیر بود، در دنیای جدید سرعت توسعه و تحولات بسیار سریع و چشمگیر است. از این منظر، توسعه باور بنیادین دنیای مدرن است که درنتیجهآن بهتعبیر کارل مارکس «هر آنچه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود». بههرشکل، هرچه از زمان ظهور دنیای مدرن و بینش دنیوی آن به این سو حرکت کردهایم اهمیت مقوله توسعه هم در امور حکمرانی و هم نزد متفکران و مکاتب فکری مختلف جایگاه ویژهای یافته است. وجود کرسیهای دانشگاهی با عنوان «مطالعات توسعه» در برخی از معتبرترین مراکز علمی دنیا خود گویای چنین امری است. بنابراین کمتر متفکری را میتوان یافت که امروزه در حوزۀ علوم اجتماعی و انسانی به این موضوع خطیر اشتغال فکری نداشته باشد. اصلاً شاید بتوان گفت که عصارۀ علوم انسانی فهمپذیرکردن موضوع توسعه و پیشرفت و چرایی و چگونگی و توفیق یا عدمِتوفیق آن در جوامع مختلف است. چنانکه بیورن هتنه استاد بازنشستۀ «مطالعات صلح و توسعه» در «دانشگاه گوتنبرگ» این پرسش را مطرح میکند که «توسعه چگونه باید فهم شود؟»، و در پاسخ میگوید یا باید به توسعه «معنایی عام» و انتزاعی نسبت دهیم که برای همۀ کشورها و موقعیتهای مختلف تاریخی صادق باشد یا باید بهدنبال «معنایی زمینهای» برای آن باشیم که در طول زمان تحول پیدا میکند.
در چنین بستری، ما با جامعهای چون جامعه ایران مواجهایم که در طول بیش از یک سدۀ اخیر تمنای مدرنسازی و توسعه و پیشرفت را در سر داشته است. لذا بحث از توسعه و سمتوسوهای آن چه در سطح «نخبگان سیاسی» و چه در سطح «نخبگان فکری» همواره موضوعی محل نزاع بوده است. بهسخنِدیگر، در سابقۀ توسعهخواهی ما ایرانیان از دوران قاجار تا دوران جمهوری اسلامی چه در سطح عینی و چه در سطح فکری همواره با آثار و الگوهای مختلفی در بحث از توسعه و پیشرفت مواجه بودهایم. چنانکه یرواند آبراهامیان، تاریخدان مشهور ایرانی، در کتاب «تاریخ ایران مدرن» به روایت چگونگی مدرنشدن و تحولخواهی ایرانیان و عوامل محدودکننده و گسترشدهندۀ آن از دورۀ قاجار تا دورۀ جمهوری اسلامی پرداخته است. علیرغم تمامی تکاپوهای صورتگرفته در حوزۀ توسعه و توسعهنیافتگی ما ایرانیان، مطالعه پدیدارشناسانه توسعه در جامعه ایران بیش از هر چیز نشانگر این است که «توسعه ایرانی» که در بیش از یک قرن اخیر شروع شده، امروزه و در عصر پساانقلابی حاضر بیش از هر دوره تاریخی دیگری اپوخه و در پرانتز قرار گرفته و به حالت تعلیق درآمده است. نویسنده تمایل دارد این مدعا را ذیل عنوانی چون «اپوخهشدن توسعه در ایران امروز» به بحث و بررسی بگذارد. «اپوخه» مفهومی یونانی است و دال بر وضعیتی است که تمامی قضاوتها درباره وجود یا هستی موردِمشاهده به حالت تعلیق درمیآید. مفهوم اپوخه (در پرانتز قراردادن) در دستگاه فلسفی ادموند هوسرل، فیلسوف آلمانی، مطرح و در آثارش شرح داده شد. معادلهای فارسی «تعلیق» و «توقیف» نیز برای آن بهکار رفته است. بنابراین، از این منظرِ پدیدارشناسانه میتوان به آنچه در جامعه ایرانی بهویژه در حوزه توسعه و توسعهنیافتگی پدیدار شده و خود را به اَشکال نادرست نشان داده نگریست. درواقع در چنین چارچوبی میتوان به تحلیل وضعیت بحرانی حاکم بر جامعه ایرانی پرداخت، وضعیتی که تنگناها و محدودیتهایش موردِتأیید عام و خاص است. در فهم این وضعیت دشوار و بحرانی، دیدگاهها و تحلیلهای متفاوتی بیان شده است، اما محققان بهطورِکلی توافقِنظر دارند که چرخ توسعه در ایران امروز با حالت تعلیق مواجه شده است.
چنانکه میدانیم، در مکاتب مختلف و متعارض توسعه و جریانهای اصلی و انتقادی آن تعاریف متفاوتی از توسعه ارائه شده است. نوبلیست مطرحی چون آمارتیا سن در کتاب معروفش «توسعه بهمثابه آزادی» با اخذ رویکردی انسانی و اخلاقی، توسعه را همان آزادی و گسترش توانمندیها برای زندگی انسانی، اخلاقی و کرامتمحور تعریف میکند. بدونِشک، تعاریف توسعه بیشمار است، اما فارغ از پیچیدگیهای مفهومی و نظری، میتوان در تعریفی ساده توسعه را حرکت از نقطه «الف» و رسیدن به نقطه «ب» تلقی کرد. در این نگاه سادهسازیشده بدیهی است که توسعه و حرکت بهسمت توسعهیافتگی نیازمند برخی ابزارها و لوازم بهرسمیتشناخته شده است؛ لوازمی که فرآیند حرکت بهسمت هدف گرانبهایی چون توسعه را تسهیل میکنند. از جمله این لوازم میتوان به پنج عنصر مهم یعنی «بینش توسعهگرایانه»، «انسان توسعهگرا»، «دولت قوی»، «سیاستورزی مسالمتآمیز داخلی» و «سیاست خارجی تعاملگرا» اشاره کرد. تجربه توسعه در سطح جهانی نشانگر آن است که هیچ کشوری نتوانسته است بدون اتکا به این ابزارها مسیر موفقی را در پیش گیرد. تنها با برقراری اتصال میان عناصر پنجگانه مذکور است که توسعه بهصورتِ معقول آن حاصل خواهد شد. با این وصف، تحلیل سرانگشتی ابزارهای مذکور در جامعه سیاسی امروز ایران نشانگر آن است که هیچیک از این لوازم از وضعیت روشنی برخوردار نیستند. بهنظر میرسد که بنبست توسعه و اپوخهشدن آن در ایران امروز بیش از هرچیز محصول مسدودشدن ابزارهای توسعه مانند ابزارهای فکری، انسانی و سیاسی است. بدیهی است که توسعه در ابتدا و قبل از هرچیز نیازمند داشتن بینش و افق روشن است، نوعی نقشه و داشتن طرح و برنامه برای حرکت از نقطه الف به نقطه ب، نوعی نقشه شناختی (cognitive map) برای حرکت در هر مسیری از جمله مسیر توسعه ضروری است، امری که بیش از هرچیز در جامعه ما ناروشن است. باید توجه داشت منظور از افق روشن در توسعه افقی است که جنبههای مادی و معنوی انسان را در نظر بگیرد. ازسویِدیگر و علیرغم تمامی رویکردهای دولتستیز باید اشاره داشت که دولت همچنان مهمترین بازیگر جهان سیاست است. نهاد دولت مهمترین نهادی است که افق و بینش توسعهگرایانه را بهسمت جلو هدایت میکند، اما نهاد دولت همواره آماج شدیدترین حملات سیاسی قرار گرفته و دولت در جامعه امروز ایران از قدرت و جایگاه پیشبرنده ای برخوردار نیست. انسان ایرانی نیز در باتلاقی از رنج، ناامیدی و تنگناهای مختلف گرفتار شده و افق روشنی پیشِروی خود نمیبیند. توسعه نیازمند انسان توسعهگراست، اما بهدلایل مختلف انسان ایرانی خود را در شرایطی نمیبیند که نقش خطیر و مشارکتی خود را بهدرستی ایفا کند. در سطوح سیاست داخلی و خارجی نیز وضعیت مناسبی پیشِروی توسعه ایرانی قرار ندارد. در عرصه سیاست داخلی ما با کشمکشهای سیاسی ناامیدکنندهای در میان جناحهای سیاسی متعارض مواجهایم که روزبهروز از فضای اتحاد و صمیمیت دور و بهسمت تخاصم شدیدتر حرکت میکند. درنهایت با گذشت دههها از انقلاب و فضاهای ایدئولوژیک، سیاست خارجی ما در تنشهای دائم منطقهای و بینالمللی گرفتار شده است و نتوانسته در تعامل صحیح و عقلانی با محیط پیرامون خویش قرار گیرد. این مباحث، تصویری کلی از پنج ابزار اصلی توسعه یعنی «بینش»، «انسان»، «دولت»، «سیاست داخلی» و «سیاست خارجی» است که درمجموع وضعیت مطلوب و چشمانداز روشنی را به ما نشان نمیدهند. درنتیجه چنین شرایطی است که نویسنده این سطور بر دیدگاهی چون «اپوخهشدن توسعه در ایران امروز» تأکید کرده است، زیرا شرایط موجود تمامی راهها بهسمت توسعه را در حالت تعلیق قرار داده و از این منظر اعتبار و کرامت انسان ایرانی را نیز مخدوش ساخته است.
دیدگاهتان را بنویسید