تجربه توسعه در کشور ازبکستان
نویسندگان: دکتر زهره رضاپور، دکتر مرتضی درخشان
بررسی تجربه کشورها و آشنایی با آنها در مسیر توسعه و سیاستها و اقداماتی که در طول این مسیر انجام دادهاند یکی از مهمترین و شاید اولین کاری است که برای شناخت مسیرهای ممکن توسعه کشور باید انجام داد. البته کشورهایی که تجربه توسعه آنها بیشتر میتواند روشنر مسیر ایران باشد، باید مشابهتهایی با کشور ما داشته باشند و یا ویژگی خاصی از آنها باعث برجستهشدنشان شود. این کشورها هرکدام باید دستِکم در یک یا چند بعد با ایران مشابهت داشته باشند؛ مانند نرخ جمعیت و ساختار جمعیت، دین اکثریت شهروندان، جغرافیا و منطقه در ساختار جهان و فاکتورهای اقتصادی نظیر تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص داخلی سرانه.
کشور ازبکستان با دارابودن اکثریت مسلمان و قرارداشتن در منطقه جغرافیایی آسیای میانه، بهلحاظ دینی و جغرافیایی مشابهتهای زیادی با ایران دارد و سابقه فرهنگی بسیار نزدیک این کشور با ایران بهویژه در فرهنگ شهرهای سمرقند و بخارا شباهتهای این کشور را به ایران بیش از پیش میکند. اما دلیل اصلی انتخاب ازبکستان این بود که این کشور با وجود توسعه نیافتگی و رتبههای نسبتاً پایین در بسیاری از شاخصهای توسعه، در طول ۷ سال گذشته، یعنی از سال ۲۰۱۵، روند بسیار پرسرعتی را در مجموع شاخصهای توسعه طی کرده و توانسته است ۲۰ رتبه جایگاه خود را در شاخص ترکیبی توسعه ارتقا دهد. بهنظر میرسد کشور ازبکستان بهصورت چراغخاموش سیاستها و برنامههای توسعهای را آغاز نموده که چندان رسانهای هم نشده است. بهطورِخلاصه میتوان کشور ازبکستان را کشور توسعهنیافتهای دانست که با سرعت بسیار خوبی در حال تغییر وضعیت توسعه خود است. بنابراین تصمیم گرفتیم در این یادداشت تجربه توسعه کشور ازبکستان را بهصورتِویژه موردِمطالعه قرار دهیم.
مرور شاخصهای مختلف نشان میدهد کشور ازبکستان در زمان استقلال از شوروی در سال ۱۹۹۱ وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مناسبی نداشته و کار خود را برای توسعه از نقطهای آغاز کرده که با چالشها و بحرانهای چندگانه روبرو بوده است. تورم نزدیک به ۵۰ درصد، بیکاری نزدیک به ۱۵ درصد، درآمد سرانه بسیار پایین و نابرابری شدید تنها بخشی از چالشهای اقتصادی این کشور بوده است. ازبکستان بهلحاظ سیاسی نیز در ابتدای جداشدن از شوروی با استبداد شدید برای مدیریت کشور مستقلشده روبرو بود و در عرصه اجتماعی نیز مشارکت پایین و نابرابریهای مختلف اجتماعی فراوان بودند. تا سال ۲۰۱۶ و پایان حکومتِ عملاً استبدادی اسلام کریموف، تغییرات بسیار مثبتی هم در نرخ تورم و هم در نرخ بیکاری اتفاق افتاد و رشد اقتصادی در بستر این ثبات اقتصادی ایجاد شده بهطورِمیانگین ۶ درصد بود. اما این کشور در توسعه سیاسی و اجتماعی تغییرات عمیقی را شاهد نبود. پس از مرگ اسلام کریموف و برگزاری یک انتخابات نسبتاً آزاد و انتخاب شوکت میرضیایف، فرآیندهای برنامهریزی توسعه برای ازبکستان بهصورت منسجم و همهجانبه آغاز شد، بخش بزرگی از برنامهها تا به امروز انجام شدهاند و بقیه نیز قرار است تا سال ۲۰۲۶ به اجرا درآیند. در همین فاصله هفتساله، شاخصهای اجتماعی ۲۲ درصد بهبود داشته و شاخصهای سیاسی نیز ۲۱ درصد رشد کردهاند. رشد اقتصادی و کاهش بیکاری نیز در ادامهٔ مسیر اسلام کریموف تداوم یافته است.
بهدلیل مشکلات ابتدایی فراوان و چالشها و بحرانهای بزرگی که کشور ازبکستان با آن مواجه بوده، هنوز این کشور نتوانسته است بهطورِکامل از این مشکلات رهایی یابد و با وجود عملکرد بسیار عالی و باثبات این کشور و ورود فعال چندساله در فضای بینالملل و بازشدن روابط تجاری و جذب گردشگران بینالمللی همچنان نتوانسته فقر را بهطورِکامل از بین ببرد و همچنان درآمد سرانه این کشور پایینتر از ایران است. اما همین مسیر رو به رشد نوید بزرگی به مردم این کشور برای آیندهای توسعهمدارانه میدهد.
شاید بزرگترین نقطه قوت توسعه ازبکستان در دوران اسلام کریموف (۱۹۹۱ تا ۲۰۱۶) را بتوان ثبات اقتصادی دانست که با کاهش متداوم تورم و بیکاری همراه بود و بهنوعی بستر لازم برای توسعه را فراهم آورد. همچنین مهمترین نقطه قوت دوران شوکت میرضیایف توسعه متوازن و برنامهریزی شده است که همه زمینههای سیاسی و اجتماعی را نیز با رشد اقتصادی همراه ساخته است.
بزرگترین نقطه ضعف ازبکستان در مسیر توسعه را میتوان بدترشدن شاخصهای زیستمحیطی و ناپایداری توسعه این کشور دانست که همانگونه که بهدرستی در برنامههای توسعه آینده این کشور نیز دیده شده است، باید بهصورت فوری موردِ تجدیدنظر قرار گیرد. همچنین وضعیت توسعه سیاسی پایین، غیرشفاف و فسادآلود بهدلیل سالها استبداد، نقطه ضعف دیگر این کشور است. البته همانطور که اشاره شد مسیر توسعه سیاسی نیز آغاز شده است و شاخصهای سیاسی نیز در حال رشد هستند، اما همچنان فاصله منفی و معناداری با میانگین جهانی دارند.
با اینکه ۸۸ درصد جمعیت ازبکستان مسلمان هستند، اما این کشور هیچگاه وارد تنشهای دینی و مذهبی نشده و مردم این کشور نیز فاصله خود را با این چالشها حفظ کردهاند؛ شکافهایی که ترکیه، ایران، افغانستان و بسیاری از کشورهای منطقه با آن مواجه بودند. شوکت میرضیایف آموزههای اسلام را معنابخش میداند و آن را برای کمک به توسعه اجتماعی ازبکستان کارآمد برشمرده است. شاید جدایی ساختار حکومت از دین توانسته ارزشمندی تعالیم دینی را حفظ کند و درعینحال کارآمدی عملکرد دولت را نیز به همراه داشته باشد.
درمجموع کشور ازبکستان هنوز بههیچوجه کشوری توسعهیافته و حتی پیشرو در توسعه نیست و با چالشهای جدی روبروست. اما تغییرات شاخصهای توسعه این کشور در جهان کمنظیر و مثالزدنی است و درصورت حفظ سرعت فعلی در ارتقای شاخصها، آیندهای بسیار امیدوارکننده در پیشِ روی آن خواهد بود. درحالحاضر، ازبکستان توانسته ایران را در شاخص ترکیبی توسعه و در همه ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فردی پشت سر بگذارد و خود را تقریباً به میانگین جهانی برساند. درنتیجه کشور ازبکستان را میتوان کشوری در آستانه توسعه دانست. کشوری که ریلگذاری توسعه را انجام داده و بستر را آماده کرده و برنامهریزیهای لازم را نیز صورت داده است.
برای دریافت فایل PDF متن کامل گزارش تجربه توسعه در کشور ازبکستان کلیک کنید.
دیدگاهتان را بنویسید