گلهای زیبا در عمارت فرسوده
نویسنده: دکتر مرتضی درخشان (پژوهشگر پویش فکری توسعه)
ابتدا تنها بیاموز که چند دقیقهای بنوازی، حتی بدون توجه به زیبایی موسیقیات. سپس بیاموز که زیبا بنوازی، بدون توجه به اصول و جزئیات و پیچیدگیها. سپس با رعایت اصول بنواز، بعد جزئیات و پیچیگیها را به کار خود اضافه کن و به تمرینت ادامه بده تا پس از سالها بتوانی مثل یک حرفهای بنوازی. این مسیریست که استاد موسیقیام به من آموخت.
چند روزیست که متن اولیه برنامه هفتم توسعه منتشر شده و از مطالعه آن تنها عبارتی که به ذهنم رسید این جمله منسوب به انیشتین است که میگوید: «شما نمیتوانید مشکلات را با همان تفکری که آن را ایجاد کرده، حل کنید».
برای توسعه ایران، در ذهنم عمارتی (شما بخوانید امارتی) را تصویر کردم که انباشتی از موریانهها، پایههای اصلی عمارت را تضعیف کردهاند و همه اهل منزل پایههای سست آن را میبینند، ولی با این حال برای اینکه در باغچه بزرگ آن چه گلهایی بکارند، برنامهریزی میکنند و حوض را پر از آب میکنند تا در آن میوههای رنگی بیندازند و چند ساعتی دیگر را به یاد قدیم دور هم بشنوند و بخندند تا حال ناخوش آنها کمی خوشتر شود. و همه منتظرند…
۲۲ فصل، ۳۰۲ ماده و دههها بند و تبصره در پیشنویس لایحه برنامه هفتم توسعه، بدون هیچ اشارهای به ریشههای واقعیتی که امروز تجربه شده، به بیان آرزوهای دستنیافتنی پرداخته که آن قدری دور از انتظار است که در روزهای اخیر حتی نقد دقیق، کمّی و تخصصی چندانی از آن منتشر نشده است. فقط عبارتی را دیدم که گفته بود «همان همیشگی!». مثل اینکه اجماعی نانوشته بین متخصصان ایجاد شده که فعلا برنامهریزی برای توسعه در این امارت، مهم و معنادار نیست و برنامه ۵ سال آینده کشور حتی نیازی به نقد ندارد.
اگر در طول ۲۰ سال گذشته میانگین رشد اقتصادی ۱.۸ درصد بوده و در طول ده سال گذشته صفر بوده است، چه دلیلی دارد که در طول ۵ ساله آینده میانگین رشد اقتصادی ۸ درصد باشد؟ اگر در طول ۲۰ سال گذشته نابرابری بیشتر شده و ضریب جینی از ۰.۳۴ به ۰.۳۸ افزایش یافته است، چه دلیلی دارد که در برنامه هفتم توسعه نابرابری کاهش یابد؟ اگر به جای ۲۱.۵ درصد رشد سرمایهگذاری هدفگذاری شده در برنامه ششم، حجم سرمایهگذاری ۴.۵ درصد کاهش یافته است، چه تغییری باعث میشود که در طول برنامه هفتم، سرمایهگذاری ۲۲.۶ درصد رشد کند؟! و اگر تورم، مرزهای تاریخی خود را پشت سر میگذارد و هر ماه رکورد جدیدی را ثبت میکند و پیشبینیهای رسمی، تورم سال جاری را رکورد شکن محاسبه میکند، چه دلیلی دارد که در پایان پنج ساله برنامه هفتم، تورم ایران به ۹.۵ درصد برسد؟! وقتی در ۲۰ سال گذشته رشد بهرهوری عوامل تولید منفی بوده است، چه تغییری باعث میشود تا از این به بعد سالیانه ۲.۸ درصد رشد کند؟ کدام واقعیت چنین تغییراتی را ممکن میسازد که اینها جزو اهداف برنامه هفتم در نظر گرفته شدهاند؟ و کدام ریشه ها عامل اصلی وضعیت امروز و عامل شکست برنامه های قبلی توسعه است؟
بله ما هم مثل شما میدانیم که رابطه برنامههای توسعه با واقعیت، قطع است و تدوین برنامه توسعه تنها نمایشی و البته فرمایشیست. وگرنه میشد بحث کرد که ۶۰ هزار همت سرمایهگذاری لازم برای رشد اقتصادی در این برنامه، زمانی که کل تولید ناخالص داخلی ایران با نفت حدود ۱۱ هزار همت تخمین زده میشود، را چطور میخواهید تامین کنید؟ میشد هزینه اجرای همه فصلهای برنامه هفتم را تخمین زد و کل سرمایه لازم را اعلام کرد. میشد نرخ رشد بهرهوری عوامل تولید هدفگذاری شده در این برنامه را با نرخ فرار مغزها مقایسه کرد! میشد از «حداقل دستمزد» سخن گفت که در ایران دو برابر «میانگین دستمزد» پرداخت شده است! و با توضیح بحران بازدهی در کشور، به بحث و بررسی سیاستهای حداقل دستمزد ملی در مواد ۱۵ تا ۲۰ پرداخت. میشد تعارض و تناقض بندهای مختلف را بحث کرد. و البته میشد به نقاط قوت و تفاوتهای این برنامه نسبت به برنامههای قبلی نیز پرداخت. اما بماند برای بعد. برای روزی که «واقعیت» مبنای برنامه توسعه باشد و روزی که «مردم» عامل اصلی توسعه آفرینی در نظر گرفته شوند.
امروز اگر جای استاد موسیقیام بودم، به سیاستگذاران توسعه میگفتم؛ از پیچیدگیها دور شوید، از تعدد اهداف و برنامههای ترکیبی دور شوید، و تنها سعی کنید چند دقیقهای بنوازید. ما هنوز با ابزار موسیقی توسعه نیز آشنا نیستیم. بگذارید یکبار موسیقی توسعه در سادهترین و سطحیترین شکل ممکن، گوش مردم را بنوازد. فعلا ساده بنوازید. بدانید شرایط طبیعی و عادی نیست و ما هم حرفهای نیستیم.
دیدگاهتان را بنویسید