دستیابی به انتشار خالص صفر گازهای گلخانهای؛ نقشه راهی برای بخش انرژی جهانی
ترجمه و تدوین: دکتر زهره رضاپور
پژوهشگر پویش فکری توسعه
مقدمه
امروزه انرژی موتور محرکه اقتصاد است و برخلاف گذشته منحصر به برآوردهکردن نیازهای اولیه انسانی همچون گرمایش، سرمایش، روشنایی و حملونقل نیست، بلکه یک عامل زیربنایی برای توسعه هر کشوری است. اما استفاده روزافزون از سوختهای فسیلی همراه با رشد صنعتی و بهدنبال آن انتشار گازهای گلخانهای، باعث بهوجودآمدن پیامدهای منفی بسیاری برای محیط زیست شده و بقا بر روی کره زمین در آینده را به خطر انداخته است. برای اجتناب از این وضعیت آژانس بینالمللی انرژی مسیری را برای کاهش انتشار دیاکسیدکربن جهان به صفر خالص۱ تا سال ۲۰۵۰ تدوین کرده است که تلاش برای محققکردن آن برابر با تلاش برای محدودکردن افزایش بلندمدت متوسط دمای جهانی به ۱.۵درجه سانتیگراد است. در این نقشهراه برای دستیابی به انتشار خالص صفر دیاکسیدکربن، ۴۰۰ اقدام کلیدی برای سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۵۰ تبیین شده که در بخش بعدی به مروری بر آن پرداخته میشود۲ و درنهایت نیز وضعیت کشورهای نفتی حوزه خلیج فارس در این مسیر بهطورِخلاصه بررسی شده است.
در این خلاصه برای سیاستگذاران در بخش انرژی جهانی، شرایط ضروری دستیابی به انتشار گازهای گلخانهای به صفر خالص تا سال ۲۰۵۰ بیان شده و تأکید شده است که در این مسیر، بدون خارجشدن از بخش انرژی و با اتکای کم به فناوریهای انتشار منفی میتوان به این غایت دست یافت. این طرح در عین حصول اطمینان از رشد اقتصادی مستمر و تأمین انرژی ایمنی، بهحداکثررساندن امکانسنجی فنی، مقرونبهصرفهبودن و پذیرش اجتماعی را نیز در نظر گرفته است. در این گزارش اقداماتی برجسته شده است تا اطمینان حاصل شود فرصت صفر خالص تا سال ۲۰۵۰ (محدود اما همچنان قابل دستیابی) از دست نمیرود. این گزارش یک دیدگاه جهانی و کلی ارائه میکند و به این معنی نیست که کشورها باید از یک جا شروع کنند یا در یک زمان به هدف نهایی دست یابند: اقتصادهای پیشرفته باید قبل از بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه به صفر خالص برسند و به دیگران در رسیدن به آن کمک کنند. باید خاطرنشان کرد که نقشهراه ترسیمشده در اینجا یک مسیر است، نه لزوماً یک روش قطعی و بنابراین برخی از عدمِقطعیتهای مهم نیز بررسی میشود. رسیدن به صفر خالص متضمن تصمیمات بیشماری از سوی مردم در سراسر جهان است، اما هدف اصلی این گزارش اطلاعرسانی دربارهٔ تصمیمات اتخاذشده توسط سیاستگذارانی است که بیشترین قدرت را برای نزدیکترکردن جهان به اهداف اقلیمی دارند.
اقدامات برجسته برای دستیابی به انتشار صفر خالص
۱. افزایش در استفاده از فناوریهای پاک تا سال ۲۰۳۰
در نقشهراه ترسیمشده، اقتصاد جهان در سال ۲۰۳۰ حدود ۴۰ درصد بزرگتر از اقتصاد امروزی است اما ۷ درصد انرژی کمتری مصرف میکند. تلاش جهانی برای افزایش بهرهوری انرژی بخش مهمی از این تلاشهاست که منجر به بهبود سالانه شدت انرژی بهطورِمتوسط ۴ درصد تا سال 2030 میشود (تقریباً سه برابر میانگین نرخ بهدستآمده در دو دهه گذشته). در این مسیر، کاهش انتشار گازهای گلخانهای از بخش انرژی به دیاکسیدکربن محدود نمیشود بلکه در ده سال آینده در نتیجه تلاش هماهنگ برای بهکارگیری تمام تدابیر و فناوریهای موجود، انتشار متان حاصل از سوخت فسیلی تا ۷۵ درصد نیز کاهش مییابد.
برای رسیدن به این اهداف باید مقیاس استفاده از انرژی خورشیدی و باد در این دهه بهشدت گسترش یابد و تا سال ۲۰۳۰، ۶۳۰ گیگاوات فتوولتائیک۳ خورشیدی (PV) و ۳۹۰ گیگاوات انرژی بادی (چهار برابر رکورد ثبتشده در سال ۲۰۲۰) اضافه شود. دستیابی به این مقدار PV خورشیدی، معادل نصب بزرگترین پارک خورشیدی فعلی جهان تقریباً بهصورت روزانه است. نیروگاههای آبی و هستهای، بهعنوان دو منبع بزرگ الکتریسیته کمکربن امروزی، زیربنای ضروری برای انتقال را فراهم میکنند. با پاکترشدن بخش برق، برقرسانی بهعنوان یک ابزار مهم اقتصادی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای پدیدار میشود. سهم فروش جهانی خودروهای الکتریکی نیز باید از حدود ۵ درصد به بیش از ۶۰ درصد تا سال ۲۰۳۰ برسد.
به کمک اهداف و مزایدههای رقابتی میتوان استفاده از انرژی بادی و خورشیدی را مقرونبهصرفه کرد تا از این طریق انتقال بخش برق را تسریع بخشید. حذف تدریجی یارانه سوختهای فسیلی، قیمتگذاری کربن و سایر اصلاحات بازار میتواند سیگنالهای قیمت مناسب را تضمین کند. سیاستها باید محدودیتها یا بازدارندههایی برای استفاده از سوختها و فناوریهای خاص، مانند نیروگاههای زغالسنگ، دیگهای گاز و وسایل نقلیه با موتور احتراق داخلی متعارف، ایجاد کنند. دولتها باید برنامهریزی و تشویق سرمایهگذاری عظیم زیرساختی، از جمله در شبکههای انتقال و توزیع هوشمند را رهبری کنند.
۲. جهش نوآوری در فناوریهای انرژی پاک تا سال ۲۰۵۰
در این نقشهراه، بخش عمدهٔ کاهش جهانی انتشار دیاکسیدکربن تا سال ۲۰۳۰ ناشی از فناوریهایی است که امروزه بهراحتی در دسترس هستند. اما در سال ۲۰۵۰، تقریباً نیمی از این کاهش، در نتیجه استفاده از فناوریهایی است که درحالحاضر در مرحله نمایش یا نمونه اولیه هستند. بزرگترین فرصتهای نوآوری در ارتباط با باتریهای پیشرفته، الکترولیزهای هیدروژنی و جذب و ذخیره مستقیم هوا است. این سه حوزه فناوری با هم در کاهش انتشار دیاکسیدکربن بین سالهای ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰ نقش بسیار اساسی دارند. نوآوری در ده سال آینده، نهتنها از طریق تحقیق و توسعه و ساخت نمونه اولیه، بلکه همچنین باید با استقرار آنها همراه شود و زیرساختهایی که فناوریها به آن نیاز دارند (شامل خطوط لوله جدید برای انتقال گازهای گلخانهای منتشرشده و سیستمهای انتقال هیدروژن در اطراف و بین بنادر و مناطق صنعتی) در مقیاس بزرگ ایجاد شوند.
برای تسریع اجرای پروژههای تحقیق و توسعه، بهمنظور افزایش سرمایهگذاری خصوصی در تحقیق و توسعه و افزایش مقیاس استقرار آنها به جهت کاهش هزینهها، باید حمایتهای مالی لازم انجام شود. باید در اسرع وقت، در سرتاسر جهان، لازم است حدود ۹۰ میلیارد دلار از بودجه عمومی صرف تکمیل مجموعهای از پروژههای تحقیق و توسعه قبل از سال ۲۰۳۰ شود. درحالحاضر، تنها حدود ۲۵ میلیارد دلار برای آن بودجه در نظر گرفته شده است. توسعه و بهکارگیری این فناوریها میتواند صنایع جدید و همچنین فرصتهای تجاری و شغلی را ایجاد کند.
۳. مشارکت پایدار مردم در مسیر انتقال به انتشار صفر گازهای گلخانهای
تغییر مقیاس و سرعت انجام آن در مسیر انتشار صفر خالص بدون حمایت و مشارکت پایدار شهروندان امکانپذیر نیست. تخمین زده شده است حدود ۵۵ درصد از کاهش انتشار تجمعی در این مسیر به انتخابهای مصرفکننده مانند خرید یک خودروی برقی، مقاومسازی منازل با فناوریهای کارآمد انرژی یا نصب یک پمپ حرارتی ربط دارد. تغییرات رفتاری، بهویژه در اقتصادهای پیشرفته (مانند پیادهروی، دوچرخهسواری یا حملونقل عمومی به جای رفتوآمد با ماشین شخصی و یا کنارگذاشتن یک پرواز طولانیمدت) نیز حدود ۴ درصد از کاهش انتشار تجمعی را ایجاد میکند.
در مسیر اجرای برخی از تغییرات در طرح تحول انرژی پاک، هزینه انرژی خانوار بهعنوان سهمی از درآمد قابل تصرف (از جمله خرید لوازم کارآمد و قبوض سوخت) در بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه بهطورِمتوسط افزایش مییابد، زیرا افراد بیشتری به انرژی دسترسی پیدا میکنند و تقاضا برای خدمات انرژی مدرن بهسرعت افزایش مییابد. تضمین مقرونبهصرفهبودن انرژی برای خانوارها مستلزم توجه دقیق است: باید از ابزارهای سیاستی حمایتی از قشر ضعیف، همچون اعتبارات مالیاتی، وامها و یارانههای هدفمند استفاده کرد.
از سوی دیگر، در مسیر انتقال به صفر خالص، بهلطف فعالیتهای جدید و سرمایهگذاری در انرژی پاک، با ایجاد ۱۴ میلیون شغل تا سال ۲۰۳۰، فرصتهای جدید فراوانی برای اشتغال بهوجود میآید. برای ساخت وسایل نقلیه الکتریکی، بهسازی ساختمانها و ساختوسازها و ساخت وسایل کارآمد در انرژی، ۱۶ میلیون کارگر دیگر نیاز است. اما این فرصتها اغلب نسبت به مشاغلی که با کاهش سوختهای فسیلی از بین میروند، در مکانها، مجموعههای مهارتی و بخشهای متفاوتی هستند. در این مسیر، حدود ۵ میلیون شغل از بین میرود. بیشتر این مشاغل پیرامون منابع سوخت فسیلی قرار دارند و بسیاری از آنها دستمزد خوبی دارند، به این معنی که تغییرات ساختاری میتواند شوکهایی را برای جوامع ایجاد کند که تأثیرات آن در طول زمان باقی میماند. این امر توجه دقیق سیاستی برای رسیدگی به زیانهای شغلی را میطلبد. بهحداقلرساندن سختیهای مرتبط با این اختلالات، مانند بازآموزی کارگران، قراردادن تأسیسات جدید انرژی پاک در مناطق بسیار آسیبدیده و ارائه کمکهای منطقهای، ضروری خواهد بود.
۴. استفاده وسیع از انرژیهای تجدیدپذیر
در مسیر انتشار صفر، پیشبینی شده است که در سال ۲۰۵۰ نسبت به امروز، با اقتصادی دو برابر بزرگتر و دو میلیارد نفر جمعیت بیشتر، تقاضای جهانی انرژی ۸ درصد کمتر از مقدار حال حاضر آن است. استفاده کارآمدتر از انرژی، اثربخشی بالاتر منابع و تغییرات رفتاری ترکیب میشوند تا افزایش تقاضا برای خدمات انرژی در نتیجه رشد اقتصاد جهانی و گسترش دسترسی به انرژی برای همه را جبران کند. بدینمنظور بخش انرژی، به جای سوختهای فسیلی، باید عمدتاً بر انرژیهای تجدیدپذیر استوار باشد. دوسوم کل تأمین انرژی در سال ۲۰۵۰ از انرژی باد، خورشید، انرژی زیستی، گرمای مرکز زمین و انرژی آبی است. انرژی خورشیدی بزرگترین منبع انرژی است که یکپنجم منابع انرژی را به خود اختصاص میدهد. ظرفیت انرژی خورشیدی از هماکنون تا سال ۲۰۵۰، ۲۰ برابر و نیروی باد ۱۱ برابر افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر، این امر معادل کاهش شدید استفاده از سوختهای فسیلی است. استفاده از این انرژی از تقریباً چهارپنجم کل عرضه انرژی درحالحاضر به کمی بیش از یکپنجم تا سال ۲۰۵۰ باید کاهش یابد.
بر اساس این نقشهراه، بر، تقریباً ۵۰ درصد از کل مصرف انرژی در سال ۲۰۵۰ را تشکیل میدهد. برق در همه بخشها (از حملونقل و ساختمان گرفته تا صنعت) نقش کلیدی دارد و برای تولید سوختهایی با آلایندگی پایین مانند هیدروژن ضروری است. برای دستیابی به این هدف، تولید کل برق تا سال ۲۰۵۰ باید بیش از ۲.۵ برابر افزایش یابد که تقریباً 90 درصد از تولید آن از منابع تجدیدپذیر تأمین میشود؛ انرژی بادی و خورشیدی تقریباً ۷۰ درصد آن را تشکیل میدهد و باقیمانده آن از انرژی هستهای تأمین میشود. درعینحال، هیچ تصمیم سرمایهگذاری جدیدی برای نیروگاههای زغالسنگ نباید اتخاذ شود، نیروگاههای زغالسنگ کمبازده باید تا سال ۲۰۳۰ متوقف شوند و کارخانههای زغال سنگ باقیمانده که همچنان تا سال ۲۰۴۰ موردِاستفاده قرار میگیرند، بهینهسازی شوند. کاهش ۹۵ درصدی انتشار گازهای گلخانهای در بخش صنعت تا سال ۲۰۵۰ مستلزم تلاشهای گستردهای برای ایجاد زیرساختهای جدید است. پس از پیشرفت سریع نوآوری از طریق تحقیق و توسعه، ایجاد نمونه اولیه و استقرار آن از الان تا سال ۲۰۳۰ برای ارائه فناوریهای جدید پاک به بازار، جهان باید آنها را به مرحله اجرا درآورد. از سال ۲۰۳۰ به بعد در هر ماه لازم است ده کارخانه صنعتی سنگین به فناوری جذب، بهکارگیری و ذخیره کربن۴ مجهز شوند، سه کارخانه جدید صنعتی مبتنی بر هیدروژن ساخته و ۲ گیگاوات به ظرفیت الکترولیز در سایتهای صنعتی اضافه شود. سیاستگذاریها به فروش خودروهای جدید با موتور احتراق داخلی تا سال ۲۰۳۵ پایان میدهند و خودروهای برقی را تقویت میکنند که این زیربنای کاهش گسترده آلایندههای حملونقل است.
ترجمه بخش بالای نمودار:
هیچ طرح توسعهای برای زغالسنگ تصویب نشود |
۲۰۲۱ | |||||||
هیچ دیگ بخار با سوخت فسیلی فروخته نشود |
۲۰۲۵ | |||||||
حذف زغالسنگ در اقتصادهای پیشرفته | ۱۰۲۰
گیگاوات انرژی خورشیدی و باد به طور سالانه اضافه شود |
جدیدترین فنآوریهای پاک در صنایع سنگین در مقیاس اجرا شود | ۶۰٪
از فروش خودروها در دنیا، الکترونیکی باشند |
همه دیگهای بخار جدید انتشار کربن نداشته باشند |
دسترسی جهانی به انرژی |
۲۰۳۰ | ||
الکتریسیته در اقتصادهای پیشرفته در مجموع انتشار صفر خالص باشند | همه موتورهای الکترونیکی سنگین فروش رفته باید در بهترین سطح باشند | هیچ ماشین جدیدی با موتور احتراق داخلی فروخته نشود | ۵۰٪
از ماشینهای سنگین فروش رفته، برقی باشند |
اکثر لوازم خانگی و سیستمهای سرمایشی در بهترین سطح باشند | ۲۰۳۵ | |||
حذف همه طرحهای انرژی نفتی و زغالسنگ | انتشار خالص صفر الکتریسیته در سطح جهانی | حدود ۹۰٪ از ظرفیت موجود در صنایع سنگین به پایان چرخه سرمایهگذاری دست یافته باشند | ۵۰٪
سوخت مورد استفاده در هواپیماها کمکربن باشد |
۵۰٪
ساختمانهای موجود به فناوریهای کربن صفر مجهز شوند |
۲۰۴۰ | |||
۵۰٪ از تقاضای بخار به وسیله پمپهای حرارتی تامین شود |
۲۰۴۵ | |||||||
۷۰٪
از تولید الکتریسیته در دنیا از انرژی باد و خورشیدی انجام شود |
بیش از ۹۰٪ تولید صنعتی سنگین کمکربن باشند | بیش از ۸۵٪ از ساختمانها مجهز به انتشار صفر کربن باشند |
۲۰۵۰ |
ترجمه بخش پایین نمودار:
هیچ میدان نفتی و گازی جدیدی نباید توسعه یابد؛ هیچ معدن یا معادن زغالسنگ نباید بسط یابد | ۲۰۲۰ |
۱۵۰ میلیون تن هیدروژن کمکربن
۸۵۰ گیگاوات الکترولیزر |
۲۰۳۰ |
۴ گیگاتن کربن دیاکسید جذب شود | ۲۰۳۵ |
۴۳۵ میلیون تن هیدروژن کمکربن
۳۰۰۰ گیگاوات الکترولیزر |
۲۰۴۵ |
۷.۶ گیگاتن کربن دیاکسید جذب شود | ۲۰۵۰ |
۵. عدمِسرمایهگذاری در سوختهای فسیلی جدید و افزایش سرمایهگذاری در انرژی پاک
سیاستی در تغییر اقلیم در مسیر صفر خالص پایدار است که منجر به کاهش شدید تقاضای سوخت فسیلی میشود، به این معنی که تمرکز تولیدکنندگان نفت و گاز بهطورِکامل از بهرهبرداری از داراییهای موجود به خروجی آن (و کاهش انتشار) تغییر کند. تقاضای زغال سنگ با کاهش ۹۸ درصدی، باید به کمتر از ۱ درصد از کل مصرف انرژی در سال ۲۰۵۰ برسد. تقاضای گاز نیز با کاهش ۵۵ درصدی به ۱۷۵۰ میلیارد متر مکعب و نفت با کاهش ۷۵ درصدی از حدود ۹۰ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۰ به ۲۴ میلیون بشکه در روز میرسد. در این راستا، ایجاد زیرساختها و فناوریهای فعال برای تغییر سیستم انرژی ضروری بهنظر میرسد. تا سال ۲۰۳۰، باید سرمایهگذاری سالانه در شبکههای انتقال و توزیع از ۲۶۰ میلیارد دلار امروز به ۸۲۰ میلیارد دلار افزایش یابد. تعداد نقاط شارژ عمومی برای خودروهای برقی از حدود ۱ میلیون امروز به ۴۰ میلیون افزایش یابد؛ که نیاز به سرمایهگذاری سالانه تقریباً ۹۰ میلیارد دلار دارد. تولید سالانه باتری برای خودروهای الکتریکی از ۱۶۰ گیگاوات-ساعت به ۶۶۰۰ گیگاوات ساعت جهش کند (معادل افزودن تقریباً ۲۰ گیگا کارخانه در هر سال تا ده سال آینده). تأمین هیدروژن موردِنیاز و گسترش فناوری جذب، بهکارگیری و ذخیره کربن پس از سال ۲۰۳۰ بهمعنای ایجاد بسترهای آن در حال حاضر است: در سال ۲۰۳۰ سرمایهگذاری سالانه در خطوط لوله دیاکسیدکربن و زیرساختهای هیدروژن فعال از ۱ میلیارد دلار به حدود ۴۰ میلیارد دلار باید افزایش یابد.
برای دستیابی به این اهداف، تحول سریع مالیه عمومی بینالمللی برای انتقال انرژی، بهویژه در اقتصادهای در حال توسعه، ضروری خواهد بود، اما از آن جایی که درنهایت بخش خصوصی باید بیشتر سرمایهگذاری اضافی موردِنیاز را تأمین مالی کند، کاهش ریسک برای سرمایهگذاران برای اطمینان از انتقال موفق و مقرونبهصرفه به انرژی پاک ضروری است. بسیاری از بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه که عمدتاً به بودجه عمومی برای پروژههای انرژی جدید و تأسیسات صنعتی متکی هستند، باید چارچوبهای سیاستی و نظارتی خود را اصلاح کنند تا منابع مالی خصوصی بیشتری جذب کنند. برای حمایت از توسعه فناوریهای انرژی پاک موجود و نوظهور، باید جریانهای بینالمللی سرمایه بلندمدت به این اقتصادها تزریق شود.
ملاحظات
- سرمایهگذاری در انرژی پاک رشد اقتصاد جهانی را بسیار رونق میبخشد
بر اساس تحلیل مشترک با صندوق بینالمللی پول، مجموع سرمایهگذاری سالانه انرژی تا سال ۲۰۳۰ به ۵ تریلیون دلار افزایش مییابد که ۰.۴ درصد در سال به رشد سالانه تولید ناخالص داخلی جهانی اضافه میکند. این افزایش بینظیر با افزایش بیش از سه برابری سرمایهگذاری در انرژی پاک و زیرساختهای انرژی تا سال ۲۰۳۰ و با خروج جهان از بحران کووید ۱۹ مزایای اقتصادی قابل توجهی بههمراه دارد. جهش در مخارج خصوصی و دولتی باعث ایجاد میلیونها شغل در انرژیهای پاک، از جمله بهرهوری انرژی و همچنین در صنایع مهندسی، تولید و ساختوساز میشود. همه اینها نشان میدهد تولید ناخالص داخلی جهانی در سال ۲۰۳۰، ۴ درصد بیشتر از روندهای فعلی خواهد بود.
دولتها دارای نقش کلیدی در ایجاد رشد سرمایهگذاری و اطمینان از اشتراک همه منافع بین افراد هستند. تفاوتهای زیادی در تأثیرات کلان اقتصادی بین مناطق وجود دارد. اما سرمایهگذاری دولت و سیاستهای عمومی برای جذب مقادیر زیادی سرمایه خصوصی و کمک به جبران کاهش درآمد سوختهای فسیلی که بسیاری از کشورها تجربه خواهند کرد، ضروری است. تلاشهای عمده نوآوری موردِنیاز برای ارائه فناوریهای جدید انرژی پاک به بازار میتواند بهرهوری را افزایش داده و صنایع کاملاً جدیدی ایجاد کند و فرصتهایی را برای قراردادن آنها در مناطقی که شاهد از دستدادن شغل در صنایع فعلی هستند، فراهم کند. بهبود کیفیت هوا مزایای سلامتی عمدهای را بههمراه دارد و در سال ۲۰۳۰ نسبت به امروز در مسیر صفر خالص، ۲ میلیون مرگ زودرس در سراسر جهان بر اثر آلودگی هوا کمتر شده است.
- نگرانیهای جدید امنیت انرژی پدیدار میشود و نگرانیهای قدیمی باقی میمانند
کاهش تولید نفت و گاز طبیعی پیامدهای گستردهای برای همه کشورها و شرکتهای تولیدکننده این سوختها خواهد داشت. هیچ میدان نفت و گاز طبیعی جدیدی در این مسیر لازم نیست و عرضه نفت و گاز طبیعی بهطورِفزایندهای در تعداد کمی از کشورهای تولیدکننده ارزانقیمت متمرکز میشود. برای نفت، سهم اوپک از عرضه جهانی نفت از حدود ۳۷ درصد در سالهای اخیر به ۵۲ درصد در سال ۲۰۵۰ افزایش مییابد که بالاتر از هر نقطهای در تاریخ بازارهای نفت است. اما درآمد سرانه سالانه نفت و گاز طبیعی در اقتصادهای تولیدکننده حدود ۷۵ درصد کاهش مییابد (از ۱۸۰۰ دلار در سالهای اخیر به ۴۵۰ دلار در دهه ۲۰۳۰) که میتواند اثرات مخربی بر این جوامع داشته باشد. اصلاحات ساختاری و منابع جدید درآمد باید ایجاد شود، هرچند بعید است که این اصلاحات بهطورِکامل کاهش درآمد نفت و گاز را جبران کند. درحالیکه فعالیتهای سنتی عرضه کاهش مییابد، تخصص در صنعت نفت و گاز طبیعی با فناوریهایی مانند هیدروژن، فناوریهای جذب، استفاده و ذخیرهسازی کربن و انرژی بادی، بهخوبی تطبیق مییابد.
انتقال انرژی به مقادیر فراوانی مواد معدنی اساسی نیاز دارد و عرضه آنها بهعنوان یک منطقه رشد قابل توجه پدیدار میشود. اندازه کل بازار مواد معدنی اساسی مانند مس، کبالت، منگنز و فلزات مختلف خاکی کمیاب بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ در مسیر صفر خالص تقریباً هفت برابر میشود. درآمد حاصل از این مواد معدنی بیشتر از درآمد حاصل از زغال سنگ قبل از سال ۲۰۳۰ است. درصورتیکه عرضه نتواند با تقاضای رو به رشد مطابقت داشته باشد، نگرانیهای امنیتی جدیدی از جمله نوسان قیمت و هزینههای اضافی برای انتقال ایجاد میکند.
برقرسانی سریع همه بخشها باعث میشود که الکتریسیته حتی بیشتر از امروز برای امنیت انرژی در سراسر جهان محوریت داشته باشد. انعطافپذیری سیستم برق -که برای متعادلکردن انرژی باد و خورشید با الگوهای تقاضای در حال تحول لازم است- تا سال ۲۰۵۰ چهار برابر میشود، حتی اگر عدمِظرفیت سوختهای فسیلی باعث کاهش منابع متعارف این انعطافپذیری شود. این انتقال نیازمند افزایش عمده در همه این منابع از جمله باتریها است؛ پاسخگویی به تقاضا و نیروگاههای انعطافپذیر با انتشار کمکربن که توسط شبکههای برقِ هوشمندتر و دیجیتالیتر پشتیبانی میشوند. انعطافپذیری سیستمهای برق در برابر حملات سایبری و سایر تهدیدات نوظهور باید افزایش یابد.
- ایران و سایر کشورهای نفتی
ایران یک کشور نفتخیز و دارای منابع سرشار نفت و گاز است، بهطوریکه طبق گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، در پایان سال ۲۰۲۰، ذخایر ایران ۲۵ درصد از ذخایر نفت خاورمیانه و ۱۲ درصد از ذخایر نفت جهانی بود که جایگاه چهارم در ذخایر نفتی اثباتشده نفتی را از آن خود کرده است. بهلحاظ منابع گازی نیز از مجموع ۴ هزار میلیارد متر مکعب گازی که در جهان تولید شده، ایران با سهمی ۶ درصدی پس از امریکا و روسیه، در رتبه سوم تولید گاز جهان در سال ۲۰۲۰ است. در اختیارداشتن این منابع ارزانقیمت موجب شده که قرارگرفتن در مسیر انتشار صفر خالص جزء اولویتهای کشور نباشد و با وجود اینکه ایران رتبه هفتم تولید گازهای گلخانهای را دارد اما هنوز هدفی برای رسیدن به صفر خالص اعلام نکرده است. درحالیکه کشورهای زیادی به کاهش انتشار گازهای گلخانهای و قرارگرفتن در مسیر صفر خالص تا سال ۲۰۵۰ متعهد شدهاند. امریکا تا به حال در این مسیر پیشرو بوده است. چین هدف خالص صفر خود را برای سال ۲۰۶۰ و هند برای سال ۲۰۷۰ تعیین کرده است.
عربستان بهعنوان دومین تولیدکننده بزرگ نفت نیز متعهد شده است که تا سال ۲۰۶۰ به این مهم دست یابد. عربستان سعودی قصد دارد از یک کشور نفتی به یک کشور تولیدکننده انرژی تبدیل شود. برای دستیابی به این هدف، میلیاردها دلار برای تولید هیدروژن سبز و ساخت کارخانهای که بزرگترین کارخانه در جهان خواهد بود، اختصاص میدهد. علاوهبراین، دولت عربستان عرضه گاز طبیعی به بازار داخلی را افزایش خواهد داد. هدف این است که استفاده از نفت برای تولید برق تا پایان سال ۲۰۳۰ متوقف شود، بهطوریکه تولید برق از گاز طبیعی بیش از نیمی از کل برق عرضهشده توسط شبکه برق ملی را تشکیل دهد و بهطورِمؤثر انتشار کربن را کاهش یابد.
از سوی دیگر، عربستان سعودی بهطورِفعال استفاده مؤثر از انرژیهای پاک مانند انرژی خورشیدی و بادی را بررسی کرده است. این کشور با سرمایهگذاری مشترک ۵ میلیارد دلاری هیدروژن سبز را از انرژی خورشیدی و باد تا سال ۲۰۲۵ تولید خواهد کرد. تا آن زمان، تولید روزانه ۶۵۰ تن هیدروژن سبز را بهدست خواهد آورد که انرژی پاک را برای شهر جدید آینده در شمال عربستان سعودی فراهم و آن را به بازار جهانی عرضه میکند.
کشورهای تولیدکننده نفت خلیج فارس نیز بهدنبال این هستند که از طریق سرمایهگذاریهای گسترده در انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای جذب، استفاده و ذخیرهسازی کربن، بتوانند کربن را خنثی کنند و از منابع هیدروکربنی خود کسب درآمد کنند. این سرمایهگذاریها نفت و گاز خلیج فارس را کمکربنتر میکند و با شیوع بیشتر تغییرات اقلیمی و اهمیت روزافزون انتشار کمتر کربن و بهدلیل قوانینی همچون مالیات تعدیل انتشار کربن، رقابتپذیری آن را در بازار افزایش میدهد.
کشور ما ایران نیز در کنار ذخایر انبوه انرژیهای تجدیدناپذیر گاز و نفت، سرشار از انواع انرژیهای تجدیدپذیر از جمله انرژی خورشیدی، انرژی بادی و غیره است که میتواند در جهت رفع چالشهای موجود در راستای توسعه پایدار و گامبرداشتن در مسیر صفر خالص از آنها بهره ببرد.
در ایران سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق (ساتبا) که از ادغام سازمان انرژیهای نوایران(سانا) و سازمان بهرهوری انرژی ایران (سابا) شکل گرفته است، وظیفه ارتقای بهرهوری انرژی و استفاده هرچه بیشتر از منابع تجدیدپذیر و پاک و استفاده از روشهای تولید برق تجدیدپذیر و پاک را بهعهده دارد. به گزارش این سازمان، ایران با داشتن ۳۰۰ روز آفتابی با شدت تابش ۲۲۰۰ وات ساعت، با نصب تجهیزاتی با راندمان ۱۰ درصد در یک درصد از مساحت ایران، پتانسیل تولید ۹ میلیون مگاوات برق را دارد. همچنین طبق گزارش وبسایت ساتبا، پتانسیل انرژی بادی قابل استحصال از لحاظ اقتصادی در ایران حدود ۱۸۰۰۰ مگاوات تخمین زده شده است. طبق آخرین آمار منتشرشده از ۹۰۰ مگاوات نیروگاه انرژی تجدیدپذیر نصبشده در کشور، ظرفیت نصبشده نیروگاه بادی در ایران بیش از ۳۱۰ مگاوات است و ۳۹۰ مگاوات مربوط به نیروگاه خورشیدی و بقیه مربوط به برقآبیهای کوچک، زیستی و انبساطیها میشود.
جذر و مد آبهای آزاد و امواج دریاها نیز جز منابع ارزشمند انرژیهای تجدیدپذیر هستند. ایران با دارابودن سواحل طولانی در جنوب و شمال کشور میتواند از این منابع انرژی پاک بهرهمند شود. بر اساس مطالعات انجامشده، علاوهبر دریای خزر، بندر چابهار، بوشهر، عسلویه و خور موسی نقاط با پتانسیل بالای امواج در دریای عمان و خلیج فارس هستند و خور دورق در خلیج فارس، جزیره هنگام و تنب بزرگ جز مناطق مستعد جهت احداث نیروگاههای تولید برق با استفاده از انرژی جزر و مدی است. با توسعه فناوریهای استحصال انرژی دریایی، کشور ایران نیز میتواند در آینده از این انرژی پاک بهرهمند شود.
همچنین باید با سرمایهگذاریهای جدیدی در فناوریهای جذب، استفاده و ذخیرهسازی کربن، بتوانند کربن موجود در نفت و گاز را خنثی کنند و از این منابع نیز در آینده همچنان کسب درآمد کنند.
درحالحاضر، با وجود خشکسالیهای اخیر، بحران آب، از بینرفتن جنگلها، مراتع و پوشش گیاهی، گرمشدن هوا و از این دست مشکلات زیستمحیطی، برنامهریزی برای دستیابی به صفر خالص و پیگیری آن، بیش از پیش ضروری بهنظر میرسد. امید آنکه با رفع موانع علمی، فنی، قانونی و اقتصادی موجود بر سر راه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در کشور ایران، شاهد رشد هرچه بیشتر تولید برق پاک و دستیابی به انتشار صفر خالص گازهای گلخانهای باشیم چرا که در غیر این صورت، باید عواقب آن را تجربه کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید