ثروتی که بدون آن نمی توان زیست!
«وقتی نه ساله بودم دوست و همبازی کودکیم، در عرض دو هفته بر اثر تومور مغزی از دنیا رفت و ما را در اندوه فرو برد. مراسم تدفین او در یک روز بارانی بود و رنگین کمانی به زیبایی و پاکی او در آسمان ظاهر شده بود. من در حالی که به رنگین کمان مینگریستم به او، قلب پاک و مهربانش، صورت زیبا و معصومش و اینکه دیگر با ما نیست میاندیشیدم.
شنیدم که میگفتند گرچه او عمر بلندی نداشت، اما اکنون که کودکی بیگناه است، بیثواب و عقاب به بهشت رفته و خوشحال است. من در تخیل کودکانهام او را تصور میکردم که شاد و خندان روی رنگین کمان سر میخورد و تاببازی میکند. این سخن گرچه برای تسکین دل من بود، اما آتش یک سوال بزرگ را در ذهن کودکانه من برافروخت. در آن لحظه از خود پرسیدم اگر او که در کودکی و پاکی از دنیا رفت، به بهشت میرود، چرا من باید عمر کنم تا آلوده گناه شوم و برای گناهانم تأدیب شوم؟ اصلاً چرا من باید زندگی کنم و هدف از این زندگی چیست؟ این سؤالات که آن روز از ذهن کودکانهام برخواست، سالهای سال با من همراه بود. هر چه بزرگتر میشدم پرسشها با من رشد کرده و بزرگتر میشد و کیفیت پاسخهای من به آنها نیز در گذر زمان تغییر میکرد.»
این جملات، اولین خطوط از کتاب «سرمایه معنوی» است که این سرمایه را «ثروتی میداند که با آن میتوان زیست» و شاید بهتر بود سرمایه معنوی را ثروتی مینامید که بدون آن نمیتوان زیست!
روزگاری که «سرگردانی» ویژگی اصلی آن است و هر مسیری را که انتخاب کنیم، «ذهن» آرام و قرار برایمان نمیگذارد، و در میان انباشت دانش تولید شده به دنبال کورسوی نوری برای پیدا کردن مسیر میگردیم. گاهی کتاب «انسان در جستجوی معنا»ی ویکتور فرانکل را میخوانیم که خاطرات او از اردوگاه کار اجباریست و مسیر جستجوگریاش برای یافتن معنای زندگی را توصیف میکند و گاهی به قلم و دانش ویل دورانت تکیه میزنیم و در کتاب «در باب معنای زندگی» پاسخ نامههای بزرگان جهان به سوال ویل دورانت در مورد چیستی معنی زندگی را میخوانیم. تا شاید مسیری برای پاسخ به سوالهای اساسی زندگی خود بیابیم و به قدرت آن پاسخ، مسیری را برای ادامه زیست و شکوفایی از درون دنبال کنیم.
اما شاید ندانیم که همین تلاشهای ما برای رهایی از سرگردانی از عصر مهآلود، عامل تولید سرمایهایست که با آن میتوان زیست. شاید ندانیم همین پرسشهای سخت و گاها افسرده کننده، در حال زنده کردن نوعی از هوش (هوش معنوی) در وجود ماست که میتواند مانند آسانسوری ما را به بالاترین طبقات هرم مازلو رهنمون سازد. شاید هم ندانیم که تقویت کردن هوش معنوی و تولید سرمایه معنوی نیز راهکارها و تمرینهایی دارد.
کتاب «سرمایه معنوی؛ ثروتی که با آن میتوان زیست» اثر دانا زوهر و یان مارشال به ما میآموزد که چطور میتوانیم از هوش معنوی برای تغییر خود و رفتار کردن بر اساس انگیزههای برتر و بالاتر استفاده کنیم و زندگی بهتری برای خود و جامعه بهتری برای همه بسازیم.
این کتاب یک دعوت است برای همه افرادی که میخواهند با زندگیشان تفاوتی ایجاد کنند. برای کسانی که باور دارند این رویا که «جهان میتواند مکان بهتری باشد» را خام و غیر عملی نمیدانند و باور دارند که «ایران هم میتواند مکان بهتری برای زیستن شود».
هدیه این کتاب را به کسانی که دوستشان دارید پیشنهاد میدهیم.
به امید روزی که با توجه بیشتر همه ما به درون، و پیدا کردن سرمایههای جدیدمان بتوانیم در بیرون از سرمایههای طبیعی، اقتصادی، انسانی و اجتماعی خود مراقبت کنیم و از آنها در راستای نیکزیستی جمعی استفاده کنیم.
سفارش اینترنتی کتاب «سرمایه معنوی؛ ثروتی که با آن میتوان زیست»
دیدگاهتان را بنویسید