توسعه از دیدگاه ژان ژاک روسو
یازدهمین نشست از سلسله جلسات مقالات عمومی توسعه با بررسی آراء ژان ژاک روسو توسط آقای دکتر حسن قربانی در تاریخ ۱۳ تیر ۱۳۹۸ برگزار شد. مهمانان این نشست آقای دکتر مصطفی قادری و دکتر محسن رنانی در کنار جمعی از یاران و کارشناسان توسعه بودند. جلسه با خواندن انشای دو نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی شروع شد که از آنها خواسته شده بود بنویسند مدرسه خوب چگونه مدرسه ای است؟ و از این که مدارس دارند تعطیل می شوند چه احساسی دارند؟ در ادمه آقای دکتر قربانی از حضار در جلسه خواستند در طی ارائه ایشان درباره نکات موجود در این دو انشاء تامل کنند و در ذهن شان ویژگی های مدرسه ایرانی را با گزاره های روسو تطابق دهند.
در ادامه با تعریف زندگی نامه روسو، به ریشه های طبیعت گرایانه فکری او به دلیل حضور در روستا اشاره شد. انقلاب کوپرنیکی تعلیم و تربیت را به روسو نسبت میدهند. از کتاب های مهم او یکی قرارداد اجتماعی است که اصول سیاسی روسو را شرح می دهد و دیگر کتاب امیل است که گزاره های تعلیم و تربیت را نزد روسو عیان می کند. همچنین کتاب اعترافات پاسخی است به نقدهایی که به زندگی روسو وارد است . امروزه روسو به عنوان یکی از معماران اصلی عصر روشنگری اروپا و فیلسوف سیاسی برجسته شناخته میشود. آراء روسو دارای چنان جایگاه و مرتبهای است که هگل و کانت از او وام گرفتهاند.
روسو توانست با نقد تمدن و نابرابریهای جامعه، اندیشه برابری انسانها را ورای هرگونه تفاوت اجتماعی، نژادی و دینی بیان کند و برای اولین بار مشارکت شهروندان در زندگی سیاسی و اجتماعی را به عنوان یک ارزش مثبت مطرح کند. روسو نخستین کسی بود که به طور بنیادی در باب ریشههای نابرابری میان افراد اندیشید و به همین دلیل میتوان او را یکی از منابع فکری الهامبخش انقلاب فرانسه به شمار آورد. پرداختن به نظریۀ روسو از این جهت برای توسعه و مفاهیم مرتبط با آن دارای اهمیت است که او از نخستین روشنگرانی است که مفهوم «حقوق بشر» را به گونهای دقیق به کار گرفته است تا جامعه را در مسیر استقرار دموکراسی هدایت کند.
روسو در کتاب «قرارداد اجتماعی» ساختار جامعهای را ترسیم میکند که بر آزادی، برابری، مشارکت، شفقت و قانون استوار است. در دیدگاه روسو شفقت مفهوم بنیادین سرشت انسان است. در واقع روسو شفقت را یکی از مهمترین اجزای روابط دوستانه میان مردم و نظم اجتماعی موفقیتآمیز تلقی میکند. روسو نخستین رسالت تربیت در کودکی را عشقورزی به این دوران میداند. وی میخواهد به کودکان اجازه داده شود تا آنها لذت زندگی و بودن را درک کنند و از آن برخوردار شوند. به عقیده روسو، آموزش حقیقی بدون درنظر گرفتن مفهوم اساسی میل و انگیزه، نمیتواند وجود داشته باشد. مهمترین اصل نظریه روسو این است که شاگرد خود را از وابستگی به اندیشۀ دیگران آزاد سازد و اجازه ندهدکه دیگران به جای او بیاندیشند؛ و این خود گواه اهمیتی است که او برای مفهوم آزادی قائل است. در نظریۀ روسو، تربیت طبیعی به مثابه سنگ بستر توسعه در نظر گرفته میشود. چرا که در بستر تربیت صحیح است که استعدادها و ظرفیتهای افراد شکوفا میشود، علایق و عواطف بارور میشوند و هر فرد بر اساس اقتضائات سِرشت خویش، سَرنوشت خویش را مییابد و میسازد. روسو باور دارد اگر طبیعت راهنمای کودکان قرار گیرد، آنها با ذهنی مستقل و زندگی آزموده به نوجوانی و بزرگسالی خواهند رسید و اجتماعی که قوانینش شهروندان را نیالوده باشد میتواند در مسیر صلح و تکامل قرار گیرد. در بخش بحث و گفتگو آقای دکتر قادری از اشتراکات و تعارضات سه اثر مهم روسو صحبت کردند. از نظر ایشان قرارداد اجتماعی نگاه انتقادی روسو و اعترافات نشانه بلوغ و لازمه توسعه است. از طرف دیگر روسو، امیل را از تمدن دور می کند و در روستا بزرگ میکند چرا که کودک طبیعی به زعم روسو نمیتواند در جامعه رانتی، استبدادی، سیاست زده و مصرفگرا تعلیم ببیند. کودک طبیعی در جامعهای رشد میکند که قراردادهای اجتماعی در آن درست کار کنند. از نظر ایشان تعلیم و تربیت یک قرارداد اجتماعی نیست که فقط دولتها بتوانند تعیین تکلیف کنند.
تنها سه گروه هستند که شایستگی تعلیم و تربیت کودکان را دارند: والدین ، معلمان و متخصصین تعلیم و تربیت. حاشیه امن تعلیم و تربیت نباید توسط نهادهای بی ربط دچار آنارشی شود. در اعترافات روسو از زندگی شخصی خود نوشته است «سیاست گزاران توسعه هم باید از اتوبیگرافی شروع کنند، از اعتراف.» این در حالی است که هیچ یک از مدیران ما اعتراف نمیکنند. امیل کلیه دستاوردهای تمدن و قراردادهای اجتماعی را کنار می زند، چرا که قراداد اجتماعی ناقص کودک ناقص تربیت می کند.
در ادامه صحبت های ایشان، خانم دکتر برخورداری نکاتی به دیدگاه روسو اضافه کردند: همان گونه که طبیعت امری تدریجی، فارغ از عجله و آرام است تربیت هم امری تدریجی، فارغ از عجله و آرام است مشکل ما در ایران این است که به کودکی که هنوز به تفکر انتزاعی نرسیده است می خواهیم ضرب و تقسیم یاد دهیم. در امر تربیت اخلاقی روسو به طبیعت رجوع میکند. او از وحشی نجیب نام می برد. تقدیس ذات انسان (کودک) به عنوان بخشی از طبیعت و تأکید بر این که سرشت نیک همان فطرت آزاده و نجیب طبیعیست که در مردمان جوامع ابتدایی دیده میشود. روسو معتقد است شما نباید مداخلهای به نفع تربیت کنید بلکه کودک را در موقعیت باید آزاد گذاشت و از دور محیط را از خطرهایی که کودک را تهدید میکند زدود.
بسیاری این دیدگاه روسو را نوعی رمانتیزیسم خام انگاره می پندارند. نقدهای دیدگاه روسو در دیدگاه پیشرفت گراهایی چون دیوئی اصلاح میشود. خانم دکتر برخورداری همچنین افزودند روسو دیدگاهی زن ستیزانه دارد و زمانی که به ازدواج امیل میرسد ، سوفی را در خدمت رسیدن امیل به آرمانهایش تعریف می کند. خانم فخرایی در ادامه صحبت های ایشان درباره برابری جنسیتی صحبت کردند و افزودند این برابری در دیدگاه دیوئی به حداکثر میرسد. روسو از تربیت و زیست می گوید در حالیکه دیوئی از تربیت و اجتماع صحبت می کند. یعنی معتقد است کودکی و دانش در اجتماع و در زبان شکل می گیرند. اگر بخواهیم از مسایل روز ایران مثال بزنیم بحث تجربه کردن روسویی بسیار ملموس است. یکی از علتها ضعف ما در تصمیمگیریهای کلان این است که ارتباط با طبیعت از بین رفته است و محیط زیست به کلی نادیده گرفته میشود. خانم فخرایی همچنین با طرح مبانی فلسفی ایده آلیست مطرح کردند «تاکید ایدهآلگراها بر این است که معلومات و میراث فرهنگی را منتقل کنند. اینها بر حافظه تاکید دارند در حالیکه تاکید روسو بر رغبت یادگیری است. این همان چیزی است کخ در تعلیم و تربیت ما پررنگ است. بر حافظه تاکید میشود در حالی که کودک آمادگی لازم را ندارد. نکته اینجاست که اینها بر شغل تاکید نمی کنند و هدف شان انتقال میراث فرهنگی است درحالیکه ما حتی در موضعات انشایمان توجه و تاکیدمان بر شغل است. مساله ای که دغدغه کودک نیست».
در ادامه آقای غلامی در تعارض نظرات درباره دو کتاب روسو گفتند: «روسو طبیعت گرا بود ولی معتقد است که ما با تمدن از طبیعت جدا شده ایم و این برگشت ناپذیر است. ما با قراردهای اجتماعی می توانیم با طبیعت هماهنگ تر شویم ولی نمی توانیم به طبیعت برگردیم». هچنین ایشان تاکید کردند که دولت ملی مورد نظر روسو نیست بلکه او از دولت شهری اروپای غربی در آن زمان همچون ونیز و میلان سخن میگوید. دکتر قادری در ادامه صحبت های آقای غلامی به پروژه اصلاح تمدن ها به شیوه پساساختارگراها و پست مدرن ها در ادبیات، جامعه شناسی و هنر اشاره کردند و بر این نکته تاکید کردند که برای تعارض بین طبیعت و تمدن باید کاری کرد؛ «تمدن می تواند در تربیت کودک دخالت کند تا جایی که طبیعت کودک را دستکاری کند». ایشان همچنین درباره نگاه زن ستیز روسو نگاهی متفاوت داشتند و گفتند: «روسو تکالیفی را برای زن در نظر میگیرد که تکالیف مدرن نیست بلکه تکالیف طبیعی است. او با نگاه طبیعت گرایانه به زن نگاه میکند نه زن سیتزانه…».
آقای دکتر رنانی خارج از حوزه آموزش گفتگوها را پی گرفتند و ارتباط آموزش و توسعه را بسط دادند. به گفته ایشان «قرن هیجدهم، قرن تحول آفرین در اندیشه انسانی بوده است»، دو تحول بزرگ این قرن یکی آدام اسمیت در حوزه اقتصاد مدرن و دیگری روسو در آموزش مدرن است. دو کتاب ادام اسمیت یعنی قانون بازار و تقسیم کار اجتماعی مبنای تحول اقتصادهای بعدیاند. طبق نظریه عواطف انسانی «انسان قبل از اینکه حسابگر باشد برای انسان بودن به همدلی نیاز دارد ،« انسان گرگ انسان نیست و در بدترین شرایط می خواهد انسان باشد مگر اینکه خطای آموزش انسان را از طبیعت خود دور کرده باشد ». اگر ادام اسمیت از همدلی می گوید، روسو از شفقت می گوید و «هر دو اینها موتور حرکت به سوی آزادی را رهایی از قید و بند اجتماعی سرکوب گرایانه می دانند، ولی قبل از آزادی شفقت و همدلی را لازم می دانند».
در اواخر قرن بیستم دوباره به اهمیت روسو و اسمیت برگشتیم تا اقتصاد آزاد و آموزش آزاد را ترویج کنیم. در زمانی که در اروپا عقاید روسو داشت ترویج میشد ما در ایران گرفتار عقاید شاهان صفوی و حمله افغان ها بودیم و بعد در زنجیره ای از بیثباتی ها سرگردان شدیم. اما «علی رغم فاصلهای که در قرن ۱۸ داشتیم امروز امیدواریم بتوانیم از دستاوردهای بشری استفاده کنیم. این دنیای امروز حاصل دو قرن ستم به کودکانمان است. البته با انگیزههای انسانی، تا بستر توسعه مدرن را به وجود آورد. داد و ستدی است بین ظلم و توسعه، بین فشار و گشایش. از یک سو آمده رهایی بیاورد ولی فشار آورده است و محصول آن شکفتگی نظام علمی بوده است. کودکان زبان نداشتهاند بنویسند، به خیابان ها بیایند. اما ستمی که بر آنها رفت، بعدها در شکست در زندگیشان عیان شد».
ویدئوی چکیده مباحث مطرح شده در جلسه و همچنین فایل صوتی نشست در ادامه ارائه میشود:
منابع
الماسی، مصطفی؛ بادامی، محمد مهدی؛ جهانگیری، جواد؛ (۱۳۹۶). آزادی ریشه انسانیت مبنایی بر حقوق بشر (در نگاه ژان ژاک روسو). ماهنامۀ پژوهش ملل. ۲ (۲۴). ۱۶۸- ۱۵۷.
استراترن، پل (۱۳۸۹). آشنایی با ژان ژاک روسو. ترجمۀ کاظم فیروزمند. تهران. نشر مرکز.
ارجونی، فرزانه، (۱۳۹۵). بررسی تاثیرات ژان ژاک روسو در ابعاد گوناگون تعلیم و تربیت، چهارمین کنفرانس ملی توسعه پایدار در علوم تربیتی و روانشناسی، مطالعات اجتماعی و فرهنگی، تهران، موسسه آموزش عالی مهر اروند، مرکز راهکارهای دستیابی به توسعه پایدار. ۷- ۱.
تهرانی، امیرآشفته. (۱۳۷۴). بررسی جامعه شناختی اندیشه های سیاسی ژان ژاک روسو(فیلسوف فرانسوی) درباره حاکمیت قانون. مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی. ۱تا۴ (۱۳۳). ۲۶۹- ۲۴۳.
دانائی، روشنک، صدرزاده، ماندانا (۱۳۹۵). کاربرد نظریه تربیت منفی ژان ژاک روسو در روانشناسی جدید. پژوهش ادبیات معاصر جهان. ۲۱ (۲). ۲۴۴-۲۲۱.
ریت، کریستوفر (۱۳۹۶). راهنمای خواندن قرارداد اجتماعی روسو، ترجمۀ محمدمهدی ذوالقدری. نشر ترجمان علوم انسانی.
سعادت، مهدی (۱۳۹۴). تبیین و نقد نظریه قراردادهای اجتماعی از منظر روسو با نظریه پردازان مشهور حوزه قرارداد های اجتماعی، فصلنامه اندیشمندان حقوق. ۳ (۵). ۶۲- ۴۷.
فضل الهی قمشی، سیف الله، امیدی، محمود، نجفی، حسن (۱۳۹۴). مقایسه مبانی فلسفی و آراء تربیتی فارابی با روسو. پژوهش های اجتماعی اسلامی. ۱۰۶ (۳). ۳۷- ۳.
کاپلستون، فردریک (۱۳۸۸). تاریخ فلسفه: از ولف تا کانت (جلد ششم). ترجمۀ اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر. نشر شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
کرباسی زاده، علی، سلیمانی دهنوی، فاطمه. (۱۳۸۷). مبانی روشنگری در اندیشۀ روسو. حکمت و فلسفه، ۴(۱۶). ۴۴-۲۷.
گوتک، جرالد ال (۱۳۹۴). مکاتب فلسفی و آراء تربیتی. ترجمه محمد جعفر پاک سرشت. انتشارات سمت.
مرتضوی، سید خدایار، پاکزاد، شهیندخت. (۱۳۹۵). زبان، زنان و دوگانگی گفتمانی در اندیشه سیاسی روسو. فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی، ۹(۱). ۷۴-۴۹.
محمد زاده فر، مدینه، خرم آبادی، یدالله (۱۳۹۵). درآمدی بر تعلیم و تربیت و مبانی آن از دیدگاه ژان ژاک روسو. چهارمین کنفرانس ملی توسعه پایدار در علوم تربیتی و روانشناسی، مطالعات اجتماعی و فرهنگی. تهران، موسسه آموزش عالی مهر اروند، مرکز راهکارهای دستیابی به توسعه پایدار. ۱۴- ۱.
1 دیدگاه
سلام آقای دکتر رنانی
هنر شما نالیدن است.به نظرم هنر آن است که در بدترین شرایط بتوان دریچه های امید را گشود.هر چه که ما از شما می خوانیم و میشنویم ناامیدتر می شویم، در حالی که باید نقطه امید در بدترین شرایط دیده شود.