کودکی و عصر طغیان
مهدخت چرخشت (پژوهشگر پویش فکری توسعه، حوزه کودکی)
در گذار فرهنگی آنچه میان نسلهاست شکاف نیست، اقیانوس است!
تماشای گذر آب روان رودها همیشه منظره دلپذیری است. بیآنکه توجه کنیم این رود آرام و زلال، چند مرتبه طغیان را تجربه کرده است؟! طغیانی که لاجرم ذات طبیعی زیست هر رود و واقعهای گریز ناپذیر است. طغیانی که ذات تغییر است و تغییر هم ذات پیشرفت.
خوب است اگر نگاهی اجمالی به روند شکلگیری پدیده طغیان یک رود داشته باشیم. زمانی که رود در آستانه طغیان قرار میگیرد. سرعت حرکت آب در آن زیاد میشود و آب شروع به بالا آمدن از سطح رود میکند. به اقتضای این اتفاق بستر رود شروع به تغییر میکند، زیرا که سنگهای کف رود با شدت و سرعت بیشتری به حرکت در میآیند، به هم کوبیده میشوند، ساییده میشوند و حتی خرد میشوند. شنهای کف رود، خزهها و هر آنچه در بستر رود در خوابی آرام سکون گرفتهاند به حرکت در میآیند و در جریان آب قرار میگیرند. تا جایی که دیگر رنگی از ثبات در بستر رود باقی نمیماند و در نهایت رود ناآرام گویی که از این آشوب درونی به ستوه آمده باشد در آخرین مرحله طغیان، آبهای اضافی و هرآنچه اضافی است را به بیرون از خودش هدایت میکند، تا آنکه دوباره با طرح نویی بتواند بستر امن و آرامی برای حرکت و سیالیت آب زلال باشد.
داستان طغیان رودها هیچ بیشباهت به داستان گذار فرهنگی جوامع نیست. جامعه ایران به درازای چند نسل است که با روند گذار فرهنگی دست به گریبان بوده است. گذاری که به نظر میرسد بیش و کم دارد به مرحله آخر خودش نزدیک میشود یا شاید در آن قرار دارد. یکی از چالشهای مهم در میان هزاران چالش شکل گرفته از این گذار مسئله کودکی و تربیت و آموزش کودک است. امروزه ما با کودکانی مواجه هستیم که ناخواسته در روند طغیان فرهنگی جامعه خود قرار گرفتهاند.
در مسئله کودکی و تربیت کودک تفاوت نگرش به زندگی و ارزشها بین والدین و فرزندان همیشه مورد بحث بوده است، همان چیزی که ما با نام شکاف بین نسلی میشناسیم و اما واقعیت مهم که اکنون باید مورد توجه، پذیرش و پرداخت قرار بگیرد این است که در یک جامعه در حال گذار این تفاوت یک شکاف نیست، بلکه سرعت و بی ثباتی تغییر در یک گذار فرهنگی اقیانوسی وسیع میان دو نسل را شکل میدهد که وضعیت کنونی جامعه ما هم از آن مستثنا نیست.
سنگهایی که در بستر رود با سرعت و شدت به هم کوبیدهاند و ساییده و خرد شدهاند به واقع همان والدین و فرزندانی هستند که در خلال این اقیانوس بین نسلی به درازای چند نسل است که به هم کوفتهاند و تن تفکر و نگرش یکدیگر را سیقل دادهاند و شاید حتی خرد کردهاند. هر آنچه در بستر رود آرام گرفته بود و حالا به حرکت آمده تمام آن ارزشهای فرهنگی و اجتماعی هستند که حال مورد اصابت تیغ تیز تقدسزداییها و پرسشگریهای موجهای این طغیان از جا کنده شدهاند و به تلاطم درآمدهاند و در جایگاه قضاوت جامعه که همان رود است قرار گرفتهاند و حال در انتظارند تا مشخص شود در نهایت این طغیان دوباره در بستر رود جای خواهند گرفت یا به بیرون از رود رانده خواهند شد؟
پرورشدهندگان نسل امروز باید بدانند نه تنها با نسلی پرسشگر، بلکه با نسلی طغیانگر و تصمیمگیرنده نیز مواجه هستند. هدایت و راهبری اساسیترین رکن پرورش و آموزش کودکان است و چه چیزی میتواند به اندازه هدایت یک طغیان سخت باشد؟ شاید بهتر است با شفافیت اعتراف کنیم فرزندپروری و آموزش نسل امروز چیزی بیشباهت به مدیریت بحران نیست پس باید به همان اندازه اهمیت داشته باشد.
قطعا معنای توسعه فرهنگی رد تمامی ارزشهای غالب نیست. در مسیر گذار فرهنگی آنچه توسعه فرهنگی را رقم میزند و هویت فرهنگی را تحکیم میکند، امتداد ارزشهای مفید غالب و تغییر ارزشهای نامفید غالب بر اساس نیازهای جامعه است. سختی کار آنجاست که هیچ کس از فراسوی تغییر و گذار خبر ندارد. در بستر تغییرات بایدها و نبایدها و درستها و غلطها به هم میریزند و صادقانه نه تنها کودکان، بلکه پرورشدهندگان کودکان هم در خلال این طغیان در حرکتاند.
پس هر والد و هر فردی که در خصوص پرورش و آموزش کودکان نسل امروز جامعه فعالیت میکند باید بداند تمامی الگوهای تربیتی و آموزشی به اندازه سرعت حرکت همه چیز در طغیان در حال تغییر است و دیگر هیچ والدی نمیتواند با الگوهای تربیتی گذشته فرزندش را منظم، مودب و قانون پذیر کند و هیچ آموزگاری نمیتواند با شیوههای گذشته آموزشی کلاسش را مدیریت کند و از همه مهمتر نتیجه مثبت بگیرد.
به نظر میرسد پرورشدهندگان نسل امروز نباید بالای سر کودکان باشند، بلکه باید دست در دست کودکان شانه به شانه آنان، آماده، صبور، آگاه و پاسخگو به پرسشهایشان، چراغ را پیش روی خودشان و آنان بگیرند و با آنها قدم بردارند و در تصمیمگرفتن به آنان کمک کنند.
ما باید بپذیریم در تجربه تغییرات پیشروی جامعه با کودکان خود همگام هستیم پس مهمترین کار در مسئله کودکی نسل امروز کم کردن خسارتهای ناشی از حالت گذار است زیرا طغیان در مسیر گذار فرهنگی گریز ناپذیر است. و سختی کار آنجا است که بیثباتی هیچگاه وضعیت ایدهآلی نیست پس در امتدادش قطعا آشفتگیهایی به همراه دارد مثل آن زمان که از درک نسل جدید به ستوه میآییم و آنان را نسلی سرکش و گستاخ خطاب میکنیم. مثل آنزمان که والدین از پاسخگویی در برابر فرزندانشان و کنترل آنان عاجز میمانند. اما چه بخواهیم چه نخواهیم اصلیترین وظیفه ما کنترل این آشفتگیها است. پس ما بالغین پرورش دهنده نسل امروز باید طغیان را به رسمیت بشناسیم و به خوبی بدانیم باید در مسیر حفظ کدام ارزشهای هویت بخش فرهنگی آنهم با ابداع شیوههای نو و متعادل با تغییرات جامعه برای کودکانمان تلاش کنیم و برای تقلیل هر چه بیشتر اقیانوس بین نسلی با رصد و ارزیابی نیازهای نسل جدید و نیازهای جامعه انعطافپذیری در برابر تغییرات را هر چه بیشتر ضمیمه الگوهای تربیتی و آموزشی خود کنیم. آنچه از ما انتظار میرود آن است که بپذیریم کودکان امروز تصمیمگیرنده هستند. و ما باید بتوانیم به جای تصمیمگرفتن برای کودک امروز، این نسل را در مسیر تصمیمگرفتن هدایت کنیم.
در عصری که همه قاعدهها بهم ریخته باشد، داشتن نقشه راهی امن و مطمئن برای پرورش کودکان بیش از هر چیز اهمیت دارد. ما در این یادداشت به اصل بحران وسختی امر تربیت و پرورش کودکان نسل امروز پرداختیم و همچنین با بیان این نکته که به اقتضای وضعیت گذار فرهنگی بزرگسالان هم همچون کودکان در آشوبی از ندانستهها نسبت آینده و نیازهای جامعه و نسل نو قرار دارند به ضرورت همگامی بزرگسالان و کودکان در طی مسیر تصمیمگیریها اشاره کردیم. به دنبال این موضوع در ۱۰ یادداشتی به دنبال این یادداشت منتشر خواهند شد سعی داریم نکات مهم و ضروری تربیتی و آموزشی کودک نسل امروز را مورد بررسی قرار دهیم. و سعی کنیم شیوهای نو و صحیح برای همراهی و همگامی با کودک و پرورشی نسلی تصمیم گیرنده ارائه دهیم.
صوت یادداشت کودکی و عصر طغیان:
دیدگاهتان را بنویسید