معنا و همه چیز؛ معنای زندگی در ایران معاصر
حسین جمالی پور (پژوهشگر فلسفه و روانشناسی وجودی)
می توان مدعی شد که انسان از آغاز در جستجوی هرچیزی که بوده، هدف غایی اش معناداری زندگی بوده است. اگر آدمی سراغ اسطوره ها، هنرها، تولید و هر آنچه بخشی از نیاز آدمی را فراهم می کرده، رفته است، در حقیقت برای قرار گرفتن در وضعیتی بوده است که احساس معناداری کند.
از این رو باید گفت که همه چیز باید در خدمت معناداری زندگی باشد. آدمی بر اساس نیازهای مختلفی که دارد در طول تاریخ دست به خلق زده است و آنچه امروز درحوزه های مختلف می بینیم، چیزی جز ماحصل تلاش برای رسیدن به زندگی معنادار نبوده است.
علم، هنر، دین، فلسفه، عرفان، تکنولوژی، صنعت و همه چیز را آدمی خلق کرده است تا احساسِ بودنِ خویش را عمیق تر تجربه کند. در این مسیر عمیق ترین استعدادهای بشری شکوفا شده است و تاریخ را رقم زده است.
اما پرسش بنیادین این است که چرا آدمی با این همه دستاورد، در روزگار کنونی با بحران معنا و پوچی زندگی مواجه شده است؟ مگر قرار نبود با تحقق هر ایده و استعداد، آدمی به معناداری زندگی برسد؟ پس چه شده است؟
از منظر اگزیستانسیال(وجودی) آدمی همیشه با یک فقدان مواجه است؛ و گویی همین فقدان، موتور محرک آدمی به سمت چیزی جدید برای معناست. این فقدان، آدمی را روزگاری به سمت اسطوره ها و ماوراءالطبیعه می کشاند و امروز به سمت فیزیک کوانتوم؛ روزگاری به سمت دین می کشاند و امروز به سمت تحلیل منطقی_فلسفی؛ روزگاری به سمت عرفان می کشاند و امروز به سمت یوگا. مضاف بر این، این فقدان آدمی را لحظه ای به خوشی می کشاند و لحظه ای بعد به سمت غم؛ لحظه ای به سمت جمع می کشاند و لحظه ای بعد از جمع گریزان می شود و در کنج خلوت خویش به تنهایی پناه می برد؛ لحظه ای به سمت لذت جنسی و جسمی و لحظه ی بعد خود را در گرداب ملال و تکرار می یابد.
همه ی اینها حاصل کشمکش و تضاد معنا و پوچی است و از دل تضادِ بی معنایی و گرایش به معناست که این تحولات در زندگی برون می خزید.
گاهی من برای معناداری سراغ دین و خدا می روم تا غربت خویش در این عالم را معنا بدم؛ گاهی سراغ یک رابطه ی عاشقانه می روم تا تنهاییِ وجودی خود را تحمل پذیر کنم؛ گاهی برای خود آرمان و اهدافی تعریف می کنم تا از آمدنم در این هستی بیکران رد پا و اثری بگذارم؛ گاهی می نویسم، می خوانم، حرف می زنم تا بگویم “من هستم”،”من هم وجود دارم”. گاهی در کنج خلوت در یک موسیقی محو می شوم تا وزنِ بودنِ خود را احساس کنم و استعلا ببخشم.
آنچه تا به اینجا گفتم، نشان از وجودِ پیچیده ی آدمی دارد و روانِ پُر پیچ و خَم او که مدام در تلاش برای فراهم کردن یک مأمن برای قرار گرفتن است. انسانی که گاه در بیابان سردرگم در جستجوی راهی برای نجات است. به قول حافظ ” از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود…زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت”.
به نیکی می دانید که آدمی در فضای فرهنگ و زبان رشد می کند و این فضا بر معناداری زندگی او موثر است. مصرف کالا، مصرف انسان ها به مثابه ی کالا و مصرف بدن در سیطره ی تکنولوژی، تشدید کننده ی بی معنایی است. همچنین آموزش و پرورش و ساختار نهادهای سیاسی،اقتصادی و اجتماعی و محدودیت های اعمال شده، بر هویت و معنای زندگی تاثیر بسزایی دارد. پرسش از معنویت و حقیقت این عالم، تنهایی انسان، آزادی مدنی و سیاسی، عشق و نحوه ی مواجهه با دیگران، معماگونه گی عالم و بسیاری از اوقات معماگونه گی زندگی، مرگ و ترس از جهان بعد از مرگ، لذت جنسی و ملالت از آن و بسیاری معماهای دیگر، مسائل بنیادین روزگار ماست که بستگی بسیار عمیقی با معنای زندگی دارد.
کتاب “مسئله ی معنا” مجموعه گفتگوهایی در باب معنای زندگی است که با همکاری استاد مصطفی ملکیان، دکتر نعمت الله فاضلی، دکتر سروش دباغ، دکتر مقصود فراستخواه و دکتر اکبر جباری تالیف شده است تا مسئله ی معنای زندگی در ایران معاصر را بررسی کند. جلد اول این کتاب منتشر شده است و جلد دوم در تابستان سال آینده منتشر خواهد شد که در آن با آقایان دکتر محسن رنانی، دکتر عبدالرحمن نجل رحیم، دکترعبدالکریم سروش، دکتر مصطفی مهرآیین و برخی دیگر گفتگو خواهم کرد تا مسئله ی معنا را از منظرهای مختلف بررسی کنم.
کتاب “مسئله ی معنا “(بازاندیشی انتقادی معنای زندگی در ایران معاصر) توسط بنیاد سهروردی تورنتو_کانادا منتشر شده است. نحوه ی سفارش کتاب در داخل و خارج از کشور در ادامه آمده است.
سفارش کتاب در ایران از طریق تلگرام
ایرانیان خارج از کشور نیز می توانند از اینجا کتاب را سفارش بدهند.
دیدگاهتان را بنویسید