مذاکرات برجام و سندروم کنکورد
نویسنده: دکتر نعمت الله اکبری
استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان و عضو کمیته علمی پویش فکری توسعه
بسیاری از محققان، سندروم کنکورد و یا سوگیری و خطای هزینه هدر رفته (Sunk Cost Fallacy) را بهعنوان شایع ترین و موثر ترین خطای ذهنی و ادراکی در تصمیمات اساسی و سرنوشتساز میدانند. این سوگیری زمانی رخ میدهد که تصمیمگیری ما در حال حاضر به هزینه ها و سرمایهگذاری (مادی و معنوی) در گذشته وابسته باشد، در این وضعیت ماگرفتار خطای هزینه هدر رفته میشویم. بهزبان دیگر، ما در این سوگیری ذهنی، تنها به این دلیل که در گذشته هزینه های مادی و معنوی زیادی بر روی تصمیم مورد نظر انجام داده ایم و نمیخواهیم این سرمایهگذاری بدون نتیجه بماند، هرچند که بدانیم آن تصمیم در نهایت، اشتباه و ناکارآمد است به آن تصمیم ادامه میدهیم. به باور محققان خطای هزینه ی هدر رفته تمایل به ادامه دادن سرمایه گذاری زمان، پول، احساس و یا انرژی در کاری است که می دانیم برایمان نتیجه ای ندارد. سوگیری هزینه هدر رفته فرد را در وضعیت نامطلوبی قرار می دهد که هیچ نتیجه ای جز زیان قطعی در پی ندارد و باعث می شود علاوه بر هزینه های گذشته منابع مادی و معنوی اکنون و آینده خود را نیز به هدر دهد، شوربختانه باید گفت در خطای هزینه هدر رفته هر چه هزینه های گذشته– چه مادی و چه معنوی– زیادتر و مهمتر باشد چسبندگی به تداوم و اصرار بر ادامه آن تصمیم و کاری که محکوم به شکست است بیشتر وجود دارد.کارشناسان و نویسندگان مثالهای متعددی برای درک ساده تر این مفهوم ارایه کرده اند از جمله اینکه برای شما هم پیش آمده به یک رستوران رفته اید و یک غذا سفارش داده اید و مبلغ را نیز پرداخت کرده اید با وجود اینکه غذا باب طبع شما نبوده ناچار شده اید به خاطر هزینه ای که کرده اید آن را تحمل کنید. یا وارد یک رابطه شده اید و علیرغم این که رابطه آزاردهنده ای و ناخوشاینده است آن را ادامه داده اید و یا ادامه تحصیل در رشته ای که در میانه راه متوجه شده اید هیچ علاقه ای به این رشته ندارید و یا سرمایه گذاری در طرح و پروژه ای که در وسط راه متوجه غیر اقتصادی بودن آن شده اید و دهها مثال متعدد در زندگی فردی، خانوادگی یا موقعیت های اقتصادی ، اجتماعی و…که در همه آنها فرد متوجه خطا و اشتباه در تصمیمی که گرفته شده یا نتیجه نداشتن آن شده است ولی حاضر نیست به آن پایان دهد. یکی از دلایل این ادامه دادن ها هزینه و زمانی است که صرف آن تصمیم شده است و افراد حاضر نیستند ضرر را بپذیرند.
گفته شد به خطا و یا سوگیری هزینه هدر رفته سندروم کنکورد نیز گفته میشود، نگاهی به پیشینه این مفهوم و سوگیری میتواند در درک مقصود کمک کند و اینکه این نوع سوگیری از چه زمانی شروع شد و پیشینه آن چیست؟در سال ۱۹۶۹، دولت های فرانسه و انگلیس تصمیم گرفتند بر روی محصول مشترکی بهنام هواپیمای مافوق صوت کنکورد (Concorde) سرمایهگذاری و آن را به بازار عرضه کنند. این محصول تفاوت های اساسی با سایر هواپیماها داشت و به دلیل موتورهای قدرتمند قادر به پرواز در سرعتهای مافوق صوت بود. در فرایند تولید و تکمیل این هواپیما. متخصصان و سرمایه گذاران متوجه شدند که این پروژه اصلا مقرون به صرفه نیست و زیان های فراوانی را به همراه دارد و در نتیجه دولت فرانسه و بریتانیا باید هر چه سریعتر از ادامه ساخت هواپیما کنکورد منصرف می شدند، اما این اتفاق بهدلیل مسائل سیاسی و قانونی رخ نداد و آنچه باعث شد این دو دولت به تداوم تصمیم گرفته شده ادامه بدهند هزینه های مادی و معنوی بود که صرف این پروژه شده بود.
زیستشناسان براین باور هستند که انسانها و حیوانات بهطور فطری گرایش و تمایل به دفاع از شرایط و موقعیت کنونی خود از قبیل قدرت سیاسی، کسبوکار ، محل زندگی و… دارند، حتی اگر کاملا متوجه باشند که این کار فایدهای ندارد و نتوانند هزینه های متحمل شده را جبران کنند. بههمین دلیل به سوگیری هزینه هدر رفته، اثر کنکورد نیز گفته شد.
روانشناسان معتقد هستند افراد در طول زندگی بارها با موضوع هزینه هدر رفته بصورت خواسته یا ناخواسته روبرو میشوند، ولی آنچه مهم است به موقع تصمیم گرفتن است که تا بتوان هزینه های ایجاد شده را به حداقل ممکن رساند. بسیاری از مواقع مواجه شدن با هزینه هدر رفته اختیاری نیست و ممکن است فرد ناخواسته با آن مواجه شده باشد مثل بدنیا آمدن در یک منطقه نامناسب جغرافیایی یا همسفر شدن با یک یا چند فرد بدون اختیار و…..
هزینه هدر رفته که گاهی به آن هزینه غرق شدن نیز میگویند در زمینه های مختلف سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی یک رفتار ناهنجار محسوب می شود. بر اساس این گرایش رفتاری، اشخاص تمایل دارند که بخاطر سرمایهگذاری و هزینههای زیاد مادی و معنوی که برای انجام آن کار یا تصمیم متحمل شدهاند، به تداوم و تلاش برای به انجام رساندن آن کار ادامه دهند.
خطای هزینه هدر رفته یا سندروم کنکورد تا وقتی توسط فرد یا افرادی در زندگی شخصی و یا خانوادگی و یا یک سرمایه دار در یک پروژه صرفا اقتصادی رخ میدهد، زیان ها فقط متوجه فرد یا افراد در زندگی شخصی و یا سرمایه گذار در پروژه اقتصادی و افزایش زیان های سرمایه گذار است و به همین جا محدود می شود- اگر چه در این حد هم ناخوشایند است– اما وقتی مدیران و تصمیم گیرندگان ارشد و کلان یک کشور دچار خطای هزینه هدر رفته و سندروم کنکورد میشوند، خسارات و زیان های ناشی از تداوم سیاست و تصمیم اشتباه را تمامی افراد یک جامعه باید بپردازند و آثار ناشی از خطای هزینه هدر رفته، منابع موجود و آینده یک کشور را نابود می کند. انسان ها معمولا دوست ندارند به شکست اعتراف کنند، زیرا اعتراف به شکست را هم نوعی شکست میدانند و بر این باور هستند که پس از این کار چیزی از اعتبارمان باقی نمی ماند، ولی باید پذیرفت زمانی اشتباهی را میتوانیم جبران کنیم که آن را بپذیریم و به آن اعتراف کنیم. تا زمانی که اشتباه را انکار کنیم همچنان در دور باطل به سر میبریم. باید پذیرفت آن اشتباه هر چه که بوده باعث تجربه مند تر شدن ما شده و اکنون دید بازتری نسبت به آن مساله پیدا کرده ایم.
در حال حاضر تیم مذاکره کننده برجام در موقعیتی قراردارد که باید مراقب باشد دچار خطای هزینه هدر رفته و یا همان سندروم کنکورد نشود، چرا که اصرار بر تداوم تصمیمات غلط و اشتباه باعث میشود منابع موجود و آینده کشور را بیش از پیش نابود سازد، کما اینکه در حال حاضر به زیر ساخت های مختلف اقتصادی و اجتماعی کشور خسارات جبران ناپذیری وارد شده است.طبعا تیم مذاکره کننده در موقعیتی قرار دارد که در پشت سر خود شعارها و هزینه های مادی و معنوی بسیار زیادی را انباشته می بیند که در بسیاری از آنها همفکران و هم جناح های خود را مستقیم و غیر مستقیم موثر میداند، ولی باید مراقب بود خطای هزینه هدر رفته، آینده کشور را دچار چالش جدی نسازد.
دیدگاهتان را بنویسید