حکومتها چگونه به دنیا مینگرند؟
از «اشرف بالقوه» تا «احمق بالفعل»
یکی از زیباترین تشبیهات در توصیف کوته نگری انسان کمال پرست امروزی از این قرار است: «اینها که فکر نظم و آراستگی، ذهنشان را مشغول کرده است، قیچی را بر میدارند و به قطع کردن و بریدن عالم هستی میپردازند کار ایشان همچون کودکی است که چون میخواهد بریده تصویر خود را متقارن کند، آن قدر از این طرف و آن طرف تصویر میبرد تا بالاخره چیزی از آن باقی نمیماند. ایشان به دنبال سیطره خود هستند و هر چه با ساده سازیهای ایشان هماهنگ نشود، باید حذف گردد.»
وقتی آن کودک نادان و نابودگر به جایگاه یک مقام نادان حکومتی میرسد، پول، قدرت و توان اجرای این ساده سازیها در دست وی قرار میگیرد و جهل مرکب او، مایه تباهی طبیعت و بسیاری از سازوکارهای جامعه میشود، که نیازی به مداخله رسمی نداشتهاند و مداخله رسمی حتی به منزله تیر خلاص بر پیکر آنها بوده است.
جهلی که در سر تک تک مردم حداکثر به ضربه یک تبر بر پیکر یک درخت یا زخم یک بیل بر گُرده زمین یا از هم پاشیدن کانون یک خانواده ختم میشود، در دندانههای غول آسای قدرت و منابع حکومت، به جسم هیولایی یک سد بیقواره، به تراشیدن و صاف کردن تمام و کمال بزرگترین جنگلهای دنیا به ساخت شهرها در دل بیابان و ساختن کارخانه روی گور درختان، به غصب آب و خاک و آسایش سایر موجودات به مالا مال شدن اقیانوسهای بیکران از پلاستیک و حتی رخنه کردن مولکولهای پلاستیک به سلولهای موجودات دریایی، و به حاشیه نشینی و خاکستر نشینی مردمان محلی در حومههای کثیف شهرهایی میانجامد که برخی از عشاق سینه چاک کمال پرستی یا کمال گرایی کاذب، آنها را با افتخار «کلان شهر» می نامند.
جهل حکومتی در عباراتی از قبیل «مهندسی اجتماعی»، «هویت ملی»، «عدالت اجتماعی» و «منافع ملی» تکرار میشود تا ذهن مردم را از شناخت و حساسیت درباره منقرض کردن هویتهای محلی جوامع محلی و نهادهای خودگردان محلی منحرف کند.
کتاب بی نظیری که در این یادداشت معرفی میکنیم، شرح نخوت و قدرت طلبی انسانهایی است که جز خود چیزی نمیبینند و برای هموار کردن راه سلطه خود بر محیط بیرون (اعم از طبیعت جاندار یا بیجان با جوامع انسانی، روش هموار کردن، کاستن از شوع، و از میان بردن نوع را در پیش میگیرند،
زیرا محیطی که یکدست و فاقد تنوع باشد، آسانتر به تسخیر در میآید. کارها از زدودن تقدس از طبیعت غیر جاندار، سپس سرک کشیدن به طبیعت جاندار و کنجکاوی برای سلطه بر آن شروع میشود و در آخــر بـا بوالفضولی در پیچیدهترین بخش از این طبیعت جاندار، یعنی دنیای جسم و روح انسان ادامه می یابد.
کتاب «حکومتها چگونه به دنیا مینگرند؟» اشارهای هوشمندانه و مختصر به مهم ترین جنبه این ویرانگریهای بشر امروزی است که از چنته حکومتها صادر میشود. درک تمام و کمال پیام کتاب، مستلزم مطالعه کتاب از آغاز تا پایان است، ولی شاید در این پیشگفتار بتوان به ذکر یکی از مهمترین پیامها و درسهای کتاب که برای حکومتیان و مجریان برنامهها و طرحهای حکومتی بسیار گرانقدر است اکتفا کرد.
در هر برنامه و فکر ظاهراً عالی ولی اغلب توخالی، عقل آحاد مردم و دانش ژرف عملی آنها باید بر عقل کوتاه و منفعت طلبانه مسئولان و مجریان پایتخت نشین ترجیح داده شود. عقل چندصد یا چند هزار ساله مردم محلی و آشنایی ایشان با ملاحظات ظریف و دقیق در هر محل، علاوه بر آنکه سخیف و پیش پا افتاده نیست، اغلب بسیار ریشه دارتر و دوراندیشانهتر از تخیلات سرهمبندی شده و ناشیانه بوروکراتهای مرکز است.
مطمئن ترین و ضروریترین شیوه برای کاستن از آثار شوم تصمیمهای نابخردانه برنامهریزان مرکزی، روی آوردن آنان به تواضع و مقیم شدن در سرزمین «شنیدن» – به جای اسکان دائمی در سرزمین سخن گفتن و راه حل دادن – است. تنها شنیدن حرف مردم از پیر و جوان تا عامی و دانشمند است که مسئولان متوهم حکومتی را از ارزشمندترین گنجینه حکمت ها و راه حل ها برخوردار می کند و بهترین و ارزانترین راهکارها را در دسترس آنها قرار می دهد.
فایل رایگان کتاب «حکومتها چگونه به دنیا مینگرند؟» با هماهنگی مترجم این کتاب، که از پژوهشگران پویش فکری توسعه است، در سایت پویش فکری توسعه در دسترس عموم قرار گرفته که میتوانید از بینش آن بهرهمند شوید.
این کتاب نوشته جیمز اسکات است که در سال ۲۰۲۰ تالیف شده و به سفارش اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران زیر نظر شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی توسط آقای اصلان قودجانی ترجمه شده است و اینک در اختیار عموم قرار میگیرد.
دیدگاهتان را بنویسید