از آتش بس جنگی تا آتش بس ملی
دکتر نعمت اله اکبری (عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان)
در دهه ۱۹۸۰ مفهوم سرمایه اجتماعی توسط جامعه شناس مشهور، جیمز ساموئل کلمن، رئیس انجمن جامعه شناسی امریکا در معنای گستردهتری نسبت به قبل مورد استفاده قرار گرفت، اگر چه تعاریف گوناگونی از سرمایه اجتماعی تا به امروز ارائه شده است، اما سرمایه اجتماعی را میتوان ذخیرهای از حس اعتماد، همکاری و مشارکت در بین افراد یک گروه یا جامعه در نظر گرفت که مناسبت های اجتماعی و اقتصادی و … را تسهیل میکند. بر این اساس عناصر اصلی تشکیل سرمایه اجتماعی عبارتند از: اعتماد، مشارکت و همدلی. مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی اعتماد است که فرایند تشکیل آن معمولا مستلزم زمان است و در بستر زمان شکل میگیرد. یک شبه و یکروزه بوجود نمیآید و یک شبه و یکروزه هم از بین نمیرود.
طی دو دهه گذشته، یکی از نگرانیهای عمیق من برای جامعه ایران، آسیب دیدن و زوال سرمایه اجتماعی بخصوص از دریچه اعتماد بود. به طوری که مطالعات گوناگون نشان میدهد شعاع اعتماد در بین قشرهای مختلف جامعه هر روز کوتاه و کوتاهتر شده است. اگر به مفهوم سرمایه اجتماعی و عناصر سه گانه تشکیل دهنده آن دقت کنید و یک شکل از دایرههای متحدالمرکز را مجسم کنید، مرکز این شکل، خانواده قرار دارد که بالاترین سطح سرمایه اجتماعی را دارد، هم در مفهوم کلی و هم در سطوح سه گانه اعتماد، مشارکت و همدلی. طبعا میپذیریم که عنصر اصلی سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد در خانواده در بالاترین سطح خود قرار دارد. در شکل متحدالمرکز، در لایه دوم بعد از خانواده فامیل قرار دارد و بعد از آن طبقه دوستان و آشنایان و سپس محله و جامعه محلی و در نهایت لایه بیرونی نهادهای مدنی و حاکمیت قرار دارند. شعاع این دایره، نشان دهنده شعاع سرمایه اجتماعی با تاکید بر عنصر اعتماد است.
پر واضح است که قرار نیست همان سطح سرمایه اجتماعی که در سطح خانواده وجود دارد در سایر لایهها مانند فامیل تا نهادهای مدنی و حاکمیت است، وجود داشته باشد. ولی اگر در طوع شعاع دایره به سمت لایههای بیرونی با کاهش قابل ملاحظه از سطح سرمایه اجتماعی بخصوص در مولفه اعتماد روبرو باشیم گویایی این واقعیت است که در این جامعه در بین گروه های مختلف در ارتباط با لایه های میانی و کلان جامعه گسست ایجاد شده است و افراد آنقدر که به گروههای خانوادگی و فامیلی اعتماد دارند، به نهادهای مدنی و حاکمیتی اعتماد ندارند، اینکه برای انجام یک کار اداری هنگام مراجعه به یک دستگاه اداری و اجرایی سراغ آشنا یا یک دوست را میگیریم گویایی کوتاه بودن شعاع اعتماد در جامعه و در نتیجه پایین بودن سرمایه اجتماعی است.
سرمایه اجتماعی هر جامعه همانطور که اشاره شد در بستر زمان شکل میگیرد و در طی زمان نیز آسیب میبیند، عوامل ایجاد سرمایه اجتماعی در سطوح مختلف خرد، میانی و کلان گوناگون و مختلف هستند که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست، اما اگر جامعه را یک متابولیسیم در نظر بگیریم، سرمایه اجتماعی نقش سیستم عصبی را در آن ایفا میکند، بطوریکه یک سیستم عصبی سالم نسبت به پدیدهها و محرک ها به موقع و به میزان لازم واکنش نشان میدهد و باعث بقاء و سلامت بدن میشود. بر همین اساس وقتی سرمایه اجتماعی در یک جامعه رو به زوال میرود و کاهش میابد، گاهی همانطور که شوکها و محرکهای عصبی برای بهبود و به جریان افتادن یک سیستم عصبی بیمار نیاز است تا یک سیستم عصبی را بجریان بیاندازد، محرکهای اجتماعی نیز برای هوشیار کردن و به جریان انداختن سرمایه اجتماعی آسیب دیده نیز میتواند بشدت مفید باشد، حال گاهی این محرکها مدیریت شده و در اختیار مدیران و حاکمان مانند انتخابات و برخی رویدادهای سیاسی و فرهنگی است، گاهی نیز ناشی از اتفاقات و رویدادهای خارج اراده حاکمان و مدیران است.
جنگ ۱۲روزه با اسرائیل برای جامعه ایران یک محرک بسیار تاثیر گذار برای احیاء دو مولفه مهم همدلی و مشارکت از سرمایه اجتماعی بود. به میدان آمدن بسیاری از کسانی که طرد و نفی شده و یا در حصر و حبس بودند و یا غیر خودی شناخته می شدند تا مردم عادی کوچه و خیابان که سنگ تمام گذاشتند، همه نشان از شعلهور شدن همدلی و مشارکت بود و به قول امام علی علیه السلام فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ، عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ؛ در غوغاهاست که جوهر افراد مشخص میشود. و در این محک تجربه عملی و میدان بود که ماهیت افراد مشخص شد و آشکار گردید در درون چه کسانی غشی هست. این جنگ اگر چه خسارتهای انسانی و مادی بسیار سهمگینی به همراه داشته است، اما یک بار دیگر فرصت بازسازی سرمایه اجتماعی بخصوص در مولفه همدلی و مشارکت را فراهم ساخته است. همان طور که اشاره رفت مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی مولفه اعتماد است و در پی این مولفه است که همدلی و مشارکت شکل میگیرند و عنصر اعتماد همچون پیوند دهنده محکم، آن دو مولفه را پایدار میکند. هر گاه محرکها و رویدادهای باعث تحریک و تهیج سرمایه اجتماعی شوند، اگر این تحریک عصبی با بهبود مولفه اعتماد در جامعه همراه نشود موج ایجاد شده در مولفههای همدلی و مشارکت کوتاه مدت خواهد بود و می تواند نیز سریع از میان برود و در مجموع باعث ارتقاء سرمایه اجتماعی نشود.
جنگ ۱۲ روزه، اگر چه شوکی دردناک و سهمگینی بود، ولی باعث همدلی و مشارکت ملت ایران شده است، چیزی که بر خلاف محاسبات اسرائیل و حامیانش بخصوص امریکا در طراحی این حمله بوده است. قطعا باید پذیرفت که اسرائیل در طراحی و ضریب موفقیت حمله به ایران بر روی پائین بودن سرمایه اجتماعی بخصوص در تهران و سایر شهرهای مرکزی کشور حساب باز کرده بود. حال اگر مشارکت و همدلی ایجاد شده در کشور علیرغم هزینههای انسانی و مالی سهمگین نتواند منجر به بهبود سرمایه اجتماعی گردد، شاید فرصت دیگری برای بازسازی آن فراهم نشود و با توجه به اینکه آتش بس صلح نیست و در آتش بس دشمن خاموش نمیشود بلکه تاکتیک عوض میکند و نفوذ جای سلاح را میگیرد. پس آتش بس موقت خواهد بود بخصوص که اسرائیل تابحال به هیچکدام از آتش بس هایی که متعهد شده عمل نکرده است و آخرینش آتش بس با حماس بود ،بشدت به سرمایه اجتماعی بالا برای مقابله با اسرائیل نیاز است، لذا ایران در این شرایط در کنار سرعت بخشیدن به تقویت قدرت دفاعی و نظامی بخصوص در سیستم پدافندی، بشدت نیاز به بهبود سرمایه اجتماعی و بازسازی آن دارد. بازسازی سرمایه اجتماعی در جامعه با تاکید بر عنصر اعتماد همانند یک سیستم پدافند قوی در مقابل دشمن خارجی نقش خواهد داشت. باید پذیرفت، امنیت بدون مردم دوام ندارد و قدرت واقعی نه در موشک، بلکه در مشروعیت ملی و سرمایه اجتماعی است و اگر به مردم پشت کنیم هیچ سیستم و توان نظامی ما را نگه نخواهد داشت، پس آتش بس جنگی وقتی میتواند به صلحی پایدار و با عزت و اقتدار منجر گردد که سیستم پدافندی مانند سرمایه اجتماعی در جامعه نصب و مستقر گردد. در حال حاضر دو مولفه همدلی و مشارکت در پی حمله به سرزمین ایران بشدت افزایش یافته است، لازم است مولفه اعتماد از دست رفته بین ملت ودولت به سرعت بازسازی و جبران شود و در این شرایط خطیر که خیلی زود دیر میشود راهی به جز آتش بس ملی در بسیاری از سیاست ها و اقدامات که یا در ماهیت یا در اجراء اشتباه بوده و منجر به فاصله بین حاکمیت و مردم گردیده است وجود ندارد.
حال که آتش بس در جنگ دوازده روزه رخ داده است و فرصتی برای تنفس و بازسازی فراهم شده است جای هیچگونه درنگ در ارتقا و تقویت سرمایه اجتماعی جامعه تحت عنوان آتش بس ملی نخواهد بود. در این نوشتار به لیستی از مواردی اشاره کردهام که مستلزم به رعایت آنها هستیم تا آتش بس ملی شکل بگیرد و این آتش بس ملی به مثابه پشتوانه اصلی آتش بس جنگی خواهد بود و میتواند آتش بس موقت را به صلحی پایدار منجر سازد.
- آتش بس و پرهیز از هر گونه دو قطبی سازی و دشمن تراشی ایدئولوژیک
- آتش بس شعار؛ عدم هر گونه مذاکره مستقیم عزت مدار با هر کشوری که منافع ایران را تامین کند
- آتش بس هر گونه مرگ و نفرین بر کشورها
- آتش بس کاربست دین حکومتی
- آتش بس هر گونه خودی و غیر خودی سازی افراد
- آتش بس حصر و حبس هر منتقد دلسوز و وطن پرست
- آتش بس عدم عفو و آزادی تمامی منتقدین وطن پرست با هر مدت محکومیت
- آتش بس هر گونه ممنوعیت ورود و حبس منتقدین وطن پرست خارج از کشور
- آتش بس انحصار رسانه ملی در اختیار گروه و تفکری خاص
- آتش بس نظارت استصوابی بر انتخابات های پیش رو و رد صلاحیت های سیاسی و جناحی
- آتش بس فیلترینگ و محدودیت های رسانه ای در جامعه
- آتش بس در پرونده سازی برای گروه های سیاسی مخالف با جریان حاکم
- آتش بس از دخالت نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی و اقتصادی
- آتش بس در گزینش ایدئولوژیک نیروها برای مناسب اجرایی
- آتش بس بر رد صلاحیت های سیاسی و ایدئولوژی
دیدگاهتان را بنویسید