بحث درباره پویش فکری توسعه است و من چند پیشنهاد برای یاران پویش فکری توسعه در نظر دارم که عرض می کنم.
من خود را گوزنی می دانم که از سرزمین های شمالی آمده ام زیرا بیش از دو سال است که از اصل خود دور شده ام و به مسئولیتی پرداخته ام که امروزه برای آن متهم هستیم. اما هر که در میان این متهمان جست و جو کردهام جز خودمان کسی را نیافتهام، ما متهمان ردیف اول دانشگاهیان، نخبگان، جامعه شناسان، عالمان سیاسی و اقتصاددانان هستیم.
اولین نکته ای که برای دکتر رنانی و دوستان دارم این است که ما اقتصاددانان، سیاستگذاران و برنامه ریزان همواره ورودی و خروجی را دیدهایم و دستاورد را اصلا ندیده ایم. چیزی که ما به آن توجهی نداریم دستاورد است. قرار است چه اتفاقی بیفتد؟!
و بسیاری از چیزهایی که به عنوان خروجی برای من افتخار است، دردسرهایی است که گریبان ما را گرفته است و متوجه آن نیستیم.
چندی پیش که دو بزرگوار از تقلبی بودن ایمپلنت ها و پروتزهایی که در اعضای بدن کارگذاشته میشود، سخن گفتند به آن اندیشیدم که چقدر ما اقتصاددانان و ما جامعه شناسان ایمپلنت تقلبی فروختهایم و در ستون فقرات این جامعه کار گذاشتهایم و کسی هم متوجه آن نیست، جایی هم محاکمه نمیشویم زیرا اصل و فرع آن را نمیتوان تشخیص داد.
دو سال است که وارد سازمان برنامهریزی شدهام و بر دو موضوع به صورت جدی وقت گذاشتهام که اولین مورد برجهای کبوترخانه است و دومین مورد قناتهای استان اصفهان است.
۴۴۸۰ قنات در استان اصفهان موجود است و در دو سال گذشته با استدلالهای خود حدود ۴۰ میلیارد تومان بودجه برای نجات این قنات ها دریافت کردهام. تحقیقاتی کردیم که چه کسانی این قنات ها را نابود کردهاند؟ تنها چیزی مطمئن هستیم این است که دست یک رعیت یا کشاورز هم در آن دخیل نیست.
در استان اصفهان بیش از ۱۸۰۰ برج کبوترخانه داشتهایم و اکنون تعدادی مخروب از آن ها موجود است. چه کسانی آنها تخریب کرده است؟ قطعا ردپای رعیت و کشاورز و روستایی در آنان نخواهید دید.
و این ها دستاورد ما هستند!
۴۰ سال جامعه مذهبی ساختهایم و ستاده آن را می توان با تعداد مسجدها و حسینیه ها نظاره کرد. که در آن فقط به ورودی و خروجی توجه شده است. آیا به جامعه معنوی رسیدهایم؟
از دل یک جامعه مذهبی یک جامعه معنوی بیرون نیامد. زیرا تمام تمرکز ما بر روی ستادهها بود. در این پویش این موضوع را مورد توجه قرار بدهیم. دستاوردها را ببینیم و در این موقعیت است که نقش جامعه شناسان، عالمان سیاسی و اقتصاددانان را می بینیم.
اگر توسعه را از منظر مهندسی نگاه کنیم ناسزاهایی که کینز به تینبرگر داده است، خروجی آن ستاده است.
همان چیزی که امروزه بر روی میزهای من و امثال من قرار دارد.
دومین نکته این است که آینده نگاری نکنید و پویش فکری توسعه دست به آینده پژوهی بزند. زیرا اگر آینده نگاری کنید اسیر حلقه باطل ورود و خروجی خواهید شد. آنچه که باید روبروی پویش فکری توسعه قرار بگیرد آینده پژوهی است و پاسخ به این سوال که ما قرار است چه چیزی را محقق کنیم؟ زیرا جامعه راه خود را می رود و اگر ذرهای بتوانیم جامعه را از مسیر خطا و انحرافی خود خارج کنیم به هدف رسیده ایم. اسلام و مسلمین را برای خودشان بگذاریم. ما همین که بچه همسایه را نجات دهیم، کفایت خواهد کرد.