خردورزی؛ حرکتی از حسرت به طلب توسعه
میدانیم خواستن و طلب نقطه آغازین هر تحولیست و طلب توسعه در بین مردم یک کشور نیز نقطهای آغازین در حرکت به سمت توسعه است. پس اگر جامعهای توسعه نیافته باقی میماند، مانع آن در خود جامعه و در نبود یا کمبود طلب توسعه است. اما برای فهم بهتر این موضوع باید بین خواسته مردم از توسعه (توسعه خواهی و طلب توسعه) با آرزو و حسرت توسعه تفاوت قائل شویم. حسرت و آرزو ویژگیهای جامعه توسعه نیافته است و در مقابل خواستن، برنامهریزی و نظم ویژگی جامعه توسعهیافته است. اما چه شده که نتیجه تجربه تاریخی ما «حسرت» است؟ سوالی بسیار عمیق و مسئلهای که شاید پاسخ به آن نیازمند فهم دقیقتر توسعه است.
آیا ما میتوانیم توسعه را تعریف کنیم؟ سوال سختی است اما به نظر میرسد توسعه مفهومی تاریخی است و در طول تاریخ معنا میشود و ما نیز درون تاریخ قرار گرفتهایم و بنابر این فهمی کامل از توسعه نداریم. ایران ما هنوز در مرحله ایجاد طلب برای توسعه قرار دارد و شاید نتوانیم توسعه را دقیق تعریف کنیم و بنابر این شاید نتوانیم برای توسعه نظریهپردازی جامعی نیز داشته باشیم. اما ما میتوانیم توسعه را ببینیم و آن را توصیف کنیم. یعنی ناظر به مصادیق توسعه در جهان به بیان ویژگیهای انضمامی آن بپردازیم و در جهت ارتقای آگاهی از مفهوم توسعه، آن را توضیح دهیم.
با این حال مشکلی بر سر راه عملیاتی نمودن آگاهی بدست آمده از توصیف توسعه وجود دارد. توسعهای که در بستر تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی دیگری شکل گرفته است، و ظرفیتهای خود را بالفعل کرده است و به نوعی تاریخ انقضای آن گذشته است و تحقق یافته است، نمیتواند آینده جامعهای با تاریخ و فرهنگ متفاوت باشد. ثانیا در این روش ما ظاهر توسعهیافتگی را دیدیم و آنها را آرزو کردهایم و حسرت نداشتنش را خوردهایم، اما به ریشهها و مبانی و مسیری که در طول تاریخ، آن ظاهر را ایجاد کرده است توجه نکردهایم و آنها را نشناختهایم و درک نکردهایم. بنابر این خواستنی که با توصیف توسعه بدست میآید همان حسرت و آرزوی توسعه است و در نتیجه نمیتوان «طلب» توسعه را تنها با توصیف آن ایجاد نمود. در نتیجه باید بین دو مفهوم تمایز جدی ایجاد کنیم:
۱- درس گرفتن از دیگران در مسیر توسعه
۲- هوس داشتن نتایج توسعهای که دیگران به آن رسیدهاند
ما نیازمند ارتقای خردمندی در مسیر توسعه هستیم و برای این، نیازمند تفکر فلسفی در باب توسعه هستیم. تفکری که بتواند در ابتدا آگاهیمان از توسعه نیافتگی را ارتقا بخشد و سپس با تبیین مشکلات و ریشههای آنها رفع مشکلات را به یک دغدغه اجتماعی تبدیل کند و سپس با صورتبندی دقیقتر مشکلات، مسائل توسعه ایران را خلق کند و تلاشهایی فکری در مسیر تئوری پردازی توسعه انجام شود و راهکارهایی ارائه گردد.
مشکل اینست که بیش از هفت دهه است که بدون نظر و تلاش فکری، توسعه را آغاز کردهایم و هیچ گام موثری به سوی توسعه بر نداشتهایم. اما هرگاه صحبت از این میشود که باید برای توسعه تلاشی فکری و فلسفی صورت گیرد و سپس مسیر توسعه طراحی گردد، پاسخ داده میشود که دیگر فکر و نظر را رها کنید و به عمل بپردازید! بنابر این به نظر میرسد، مانع اصلی حرکت ایران به سمت توسعه قبل از آغاز مسیر فوق، رفع مخالفت با تفکر فلسفی در باب توسعه است.
کتاب فلسفه و توسعه تلاشی برای آغاز فلسفیدن در باب توسعه است، که با طرح سوالات بنیادین تلاش میکند، مواجهه ریشهای، عمیق و انضمامی با مسائل و معطوف به نیازهای این جهانی را آغاز کند. در ایران فیلسوفی که به سبک فلسفه مدرن چنین مواجههای با مسائل داشته باشد، نداشتهایم و امیدواریم کتاب توسعه و سوالات طرح شده آن آغازی بر این مسیر فکری باشد.
از همه اهل فکر و فلسفه تقاضامندیم در این نقطه آغازین به این پویش فکری در باب توسعه بپیوندند و در تکمیل سوالات و تفکر برای پاسخ به سوالات طرح شده در این کتاب، قلم بزنند.
ایمیل پویش فکری توسعه برای دریافت یادداشتهای شما:
pooyeshfekri@gmail.com
امید که با ارتقای خردورزی، در مسیر ایجاد طلب توسعه گام برداریم.
دیدگاهتان را بنویسید