بهرهوری در سطح توسعه
ما مأمور به وظیفهایم، مسئول حاصل شدن نتیجه نیز هستیم، مسئولیت کامل دستیابی به دستاوردهای هر نتیجه را نیز بر عهده داریم. هیچکس جز ما مسئولیت دستاورد توسعه ایران را نمیپذیرد.
بنگاهی را تصور کنید که اجزای دوچرخه را از دو بنگاه دیگر وارد نموده (بدنه و چرخها) و در بنگاه خود دوچرخه تولید میکند. بدنه دوچرخه از بنگاه دوست و همسایه وارد میشود که رابطه خوبی با آن دارد و چرخهای دوچرخه از بنگاه دورتر وارد میشود که رابطه چندان مطلوبی با بنگاه دوچرخهسازی ما ندارد و بنابر این واردات چرخ با مشکلات بیشتری روبرو است. مدیر واحد بدنه دوچرخه طبق تعاملات خوب خود با بنگاه همسایه تعداد زیادی بدنه دوچرخه وارد نموده و در انبار ذخیره کرده است. اما مدیر واحد چرخها تنها به دلیل سختی کار تعداد محدودی چرخ وارد کرده است. قاعدتا این بنگاه در نهایت تنها تعداد محدودی دوچرخه تولید خواهد کرد و گلوگاه آن تعداد چرخها خواهد بود. بنگاه دوچرخهسازی قصد دارد ۵۰ درصد افزایش سرمایه داشته باشد و در جهت توسعه بنگاه مصرف کند. مدیر واحد چرخ بیان میکند که در حال حاضر واردات چرخ بسیار مشکل است و چون رابطه ما با بنگاه تولید چرخ مناسب نیست، نمیتوانیم چرخ بخریم. در مقابل مدیر واحد بدنه اعلام آمادگی میکند که هرچقدر بخواهید من میتوانم بدنه وارد کنم. بنابر این مسئول تخصیص بودجه توسعه بنگاه نیز تصمیم میگیرد بودجه را در اختیار بخش بدنه قرار دهد که میتواند واردات را انجام دهد و با هزینه کمتری بودجه را صرف نموده و به نتیجه برساند.
بودجه توسعه بنگاه صرف واردات بدنه میشود و گزارش بخش توسعه نیز به بنگاه اعلام میشود و بنگاه نیز افزایش سرمایه ۵۰ درصدی خود را به سهامداران اعلام میکند و همه خوشحالند تا اینکه گزارش مالی سال فرا میرسد و نشان میدهد که مقدار تولید دوچرخه و در نتیجه درآمد بنگاه هیچ تغییری نداشته و به دلیل افزایش هزینههای بنگاه برای واردات بدنه، بنگاه زیان ده شده و عملا ورشکسته است. چقدر این داستان برای ما در ایران آشناست! چقدر اشتباه بودن این کار در یک بنگاه بدیهی است!
به سادگی میتوان فهمید که نگاه صرف به نتیجه و عدم توجه به دستآورد، ساده لوحی است. چند مثال در سطوح مختلف با هم مرور کنیم:
- اگر مدیر بنگاه به تعداد تولید نگاه کند ولی به سود توجه نکند، ساده لوح است.
- اگر مدیر یک اداره به تعداد ساعت کار کارمندان نگاه کند ولی به میزان خدماتی که آن اداره ارائه میدهد، توجه نکند ساده لوح است.
- اگر مجلس شورای اسلامی به تعداد قوانین مصوب در حوزه اقتصاد نگاه کند، ولی به تسهیل فضای کسب و کار و کاهش هزینههای مبادله توجه نکند ساده لوح است.
- اگر رئیس جمهوری به اندازه اقتصاد کشور نگاه کند، ولی به رفاه مردم توجه نکند ساده لوح است.
- اگر کشوری به افزایش شاخصهای توسعه توجه کند، ولی به اثربخش بودن آنها در زندگی مردم و افزایش رضایت آنها توجه نکند ساده لوح است.
شاید جملات بالا در نگاه اول بسیار بدیهی به نظر برسد، اما باید گفت مشکل اصلی توسعه امروز ایران عدم توجه به اصل نهفته در جملات بالاست. ریشه مشکل امروز کشور توجه صرف به نتیجه و عدم توجه به دستاوردهاست. ما نه تنها در قبال تحقق نتیجه مسئولیم، بلکه تحقق دستاوردی که از آن نتیجه مراد است، نیز جزء اصلی مسئولیتهای ما خواهد بود. زمانی که در سطح توسعه که فراتر از سطح کلان و متغیرهای کلان است مینگریم، فعالیت جزیرهای بخشهای مختلف و ایجاد گلوگاههایی از توسعه که مانع دستیابی به دستاورد توسعه میشود را مشاهده میکنیم. این امر ریشه بهرهوری در سطح توسعه است. اجازه دهید تا با چند مثال مفهوم فوق را مرور کنیم:
- اگر کشوری در توسعه انسانی و تعداد تحصیلکردگان ارتقاء پیدا کند ولی فضای کسب و کارش بهبود نیابد، تنها باعث افزایش بیکاری در تحصیلکردگان میشود و به توسعه منجر نمیشود.
- اگر کشوری در نوآوری رشد کند اما حقوق مالکیت فکری و معنوی آن ارتقا نیابد، تنها موجب افزایش مهاجرت نخبگان میشود و به توسعه منجر نمیشود.
- اگر تولید در کشوری رشد کند، اما روابط خارجی آن بهبود نیابد، تنها منجر به دپو شدن محصولات و ورشکستگی بنگاهها میشود و به توسعه منجر نمیشود.
- اگر در کشوری پیشرفت اجتماعی و مشارکت مردمی ارتقاء یابد، اما آزادیهای فردی بهبود نیابد، تنها منجر به افزایش اعتراضات اجتماعی میشود.
- اگر در کشوری سرمایه بخش خصوصی بیشتر شود، اما اطمینان و ثبات در کشور بهبود نیابد، تنها موجب افزایش فرار سرمایه شده و به توسعه منجر نمیشود.
- اگر در کشوری سرمایهگذاری دولتی افزایش یابد، اما شفافیت و نظارت ارتقاء نیابد تنها منجر به انحراف بیشتر سرمایهگذاریها از کارایی میشود و به توسعه منجر نمیشود.
- اگر توسعه انسانی در آموزش به صورت دولتی ایجاد شود، اما بازار علم و رقابت در آن ایجاد نشود، تنها منجر به عدم تناسب عرضه و تقاضای علم میشود و هیچکسی در رشته دانشگاهی خود مشغول به کار نخواهد بود.
میتوان دهها مثال مشابه موارد فوق را مطرح کرد که در آنها سرمایهگذاری و تلاشهای صورت گرفته در یکی از ابعاد توسعه به دلیل عدم توجه همزمان به سایر ابعاد و ایجاد گلوگاههای توسعه به ثمر نمیرسد و منجر به تحقق توسعه نمیشود. بنابر این اگر سرمایهگذاری در ابعاد مختلف توسعه هماهنگ صورت نگیرد نه تنها کمکی به توسعه نمیکند، بلکه باعث میشود سایر سرمایهگذاریهای صورت گرفته نیز غیر بهرهور و غیر ثمربخش باشد. مثلا در گزارشهای مختلف بسیار افتخار میکنیم که نیروی جوان و تحصیلکرده داریم، افتخار میکنیم که میزان درونداد نوآوریهای بسیار بالاست، افتخار میکنیم سرمایهگذاری دولتی افزایش مییابد و … اما هیچگاه نمیگوییم آیا این سرمایه گذاریها به توسعه یعنی افزایش رفاه و رضایتمندی مردم منجر شده است؟ در واقع با ایجاد گلوگاههای توسعه و عدم توجه متوازن به ابعاد مختلف توسعه، این سرمایهگذاریها و تلاشها در معرض خطر عدم بهرهوری قرار میگیرد.
در کشور ما چه سهمی از تلاشها و سرمایهگذاریها غیر بهرهور است؟
یافتههای «کتاب توسعه[i]» نشان میدهد ایران در فراشاخص توسعه ۳۹ پله از نردبان را طی کرده است. یعنی از ۱۰۰ پله ممکن توسعه در دنیای امروز در مجموع ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و فردی در سال ۲۰۲۰ بر پله ۳۹ ایستاده است. اما میدانیم در همه ابعاد توسعه به صورت متوازن توسعه نیافته و در برخی از ابعاد مانند توسعه انسانی بهتر عمل کرده است و در برخی از ابعاد مانند فضای کسب و کار خوب عمل نکرده است. اما اگر توسعه متوازن را در نظر بگیریم، ایران تنها ۲۵ پله از این نردبان صد پلهای را طی کرده است. یعنی ۱۴ پله از ۳۹ پله طی شده ایران مشابه مثالهای بالا هستند. به زبان دقیقتر ۳۵ درصد تلاشهای صورت گرفته در توسعه ایران در طول دهههای گذشته در معرض خطر عدم بهرهوری قرار دارد. هر چند به نتیجه خود رسیده است و در گزارشها هم ذکر میشود و به آن افتخار میشود، اما رفاه و رضایت را برای مردم حاصل نکرده است.
چه باید کرد؟
باید دقت کرد که گلوگاهها کجاست و چه ابعادی از توسعه وجود دارد که مانع به ثمر رسیدن سایر سرمایهگذاریها و تلاشها شده است. باید چرخهای کمیاب توسعه را پیدا کرد و برای بیشتر شدن آن برنامهریزی کرد تا دوچرخه توسعه تولید شود. در «کتاب توسعه» ۱۲۴ زیر شاخص توسعه مورد مطالعه قرار گرفت و وضعیت این زیرشاخصها در مقایسه با میانگین جهانی بررسی و ارزیابی شد. ۱۰ مورد از ابعاد توسعه که در وضعیت بحرانی هستند و به نوعی گلوگاه توسعه امروز ایران هستند شناسایی شدهاند که در ادامه فهرست آنها بیان میشود. البته این گلوگاهها محدود به این ۱۰ مورد نیستند، اما مهمترین یا بحرانیترینهای آنها عبارتند از:
- ثبات سیاسی و نبود خشونت
- رابطه با کشورهای همسایه
- آزادی فردی
- کنترل فساد (فساد و درک فساد)
- چند دستگی نخبگان
- توسعه مالکیت فکری (بهره برداری غیر مجاز از آثار دیگران)
- حق اظهار نظر و پاسخگویی
- بهبود شدت انرژی (بهرهوری انرژی)
- کیفیت مقررات
- حاکمیت قانون و وضعیت حقوق بشر
سرمایهگذاری بر روی موارد فوق و بهبود و ارتقای وضعیت آنها اثری اهرمی بر توسعه ایران خواهد داشت. به این دلیل که نه تنها سرمایهگذاریهای انجام شده بر روی این موارد به طور مستقیم توسعه را رقم میزند، بلکه چون ارتقاء این موارد باعث ثمربخش شدن سرمایهگذاریهای قبلی در ایران میشود، دستاورد نهایی را دو چندان میکند.
البته باید به این نکته اشاره کرد که اصلاح روندها و رویههای جاری در مورد ده مورد بالا شاید تنها در حیطه دولتها به معنای قوه مجریه نباشد و کل ساختار حکومت باید همراهی و همیاری کند تا این نقاط گلوگاهی اصلاح شده و بهبود یابد تا بتواند اثر اهرمی بر توسعه داشته باشد. اما با توجه به انتخابات اخیر باید گفت تلاش، جهتگیری، برنامهریزی و مطالبهگری برای موارد فوق از سوی رئیسجمهور منتخب و همراهانش نشانه توسعه خواه بودن او خواهد بود. عدم توجه به این موارد نشان میدهد رئیس جمهور در همان زمین بازی که حاصلی جز عدم بهرهوری سرمایهگذاریها و تلاشها نخواهد داشت، ادامه خواهد داد و عملا امیدی به تغییر و تحول در مسیر توسعه ایران نخواهد بود. به امید بهروزی ایران…
پاورقی:
[i] کتاب توسعه: مرور تلفیقی بر جایگاه ایران در شاخصهای جهانی توسعه، این کتاب به کوشش پویش فکری توسعه و توسط نشر فرهنگ مردم در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۰ منتشر شدهاست.
[] منبع تصویر
دیدگاهتان را بنویسید